برگشتم ।چند ماهی سرم خیلی شلوغ بود و دلم اجازه ی عرض اندام نداشت ! بعدش هم که خواستم دلی از عزا دربیارم و کمی چرند و پرند بنویسم سایت بلاگر با ماسر لج افتاد। در هر حال برگشتم و امیدوارم حالا حالا ها حرف برای زدن داشته باشم ।
یا حق!
ناگهان زیر پایم چاهی دهان گشود !سقوط کردم.چاه "ویل " بود .ویل،"وای "!ناگهان روزنه ای از زیر ،پدیدار شد.روزنه ای بر سقف آسمان این جهان.لحظه ای گذشت و لحظاتی.به زمین افتادم.پیرامونم را نگریستم.باز کویر ! خلوت و هولناک و بی کس ! و من پرنده ای مجروح ،در قلب تافته ی کویر !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر