سه‌شنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۷

چرا

علی بر فراز جهاز اشتران بارهای روی دوشش را سنگین و سنگین تر کرد و محمد (ص) تنها وساطتی کرد برای رنج بیشتر و بیشتر علی ।

براستی که خداوند عزیزانش را بسیار می آزارد بسیار !و من چه حقیرم در برابر چنین رنجی ! خداوندا چه شد که این چنین شد ؟ چرا علی و محمد ؟ چرا فاطمه ؟ و چرا حسین ؟ چرا مسیح بر دار می رود و حلاج ؟! آن بدان گونه و این بدین گونه । چرا موسی چوپانی رها می کند و گرفتار دسیسه ی سامری می شود و وسوسه ی بنی اسرا ئیل ؟ چرا تقدیر زینب باید این چنین باشد ؟ چرا ابراهیم ؟ چرا هاجر ؟

خداوندا طاقتم عطا کن ! ظرف جانم را بزرگ کن ! خداوندا پناهم ده !

سه‌شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۷

ابراهیم

عاشقی که عشقش را برای معشوقش فدا می کند از خیلی پیشترها فداکاری و ایثار را آموخته است و می داند که از خودگذشتگی چیست । اما آن کس که تمامی توانش را خرج رسیدن به معشوق می کند لحظه ای که به محبوب می رسد حتی اندیشیدن - برای لحظه ای کوتاه -به فداکردن عشق خود و احساس خود برایش غیرممکن است ।

...و حال در این میانه " ابراهیم " عجب اعجوبه ای ست که در آتش گام می نهد و توانش را خرج وصل می نماید و چون رسید اسماعیلش را قربانی می کند ।

و در این میانه من و تو کیستیم ؟! که با روح ابراهیم فرسنگها فاصله داریم و برای گام نهادن درون آتش " او " ، مادام پا به پا می کنیم و در تردیدیم । و براستی آیا بر این باور نیستی که آتش او همان است که قرن هاست ما را ذوب کرده است و ما هنوز درجا می زنیم و در مذاب خود فرو می رویم و پیش رفتن را چه کند و چه با وسواس آغاز می کنیم । فکر می کنم روزهاست که لحظه ی جوشیدن فرا رسیده است و ما ...چه راه دوری در پیش داریم تا آن جا که اسماعیلمان را برای آن نمی دانم چه یا نمی دانم که ی مرموز معصوم محبوب قربانی کنیم که آیا جرئت این هنر باشد یا نه । خدا خودش ما را یاری رساند که برای " شدن " و " داشتن " و " رسیدن " عمری دو چندان نوح می خواهیم و صبری دو چندان ایوب । خدا خودش ما را یاری رساند که ما سراب را شراب می بینیم و سایه را آفتاب و نسیم را طوفان ।

پنجشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۷

واقعیت تا حقیقت

اگر بخواهیم فضای شهری را بدون تحمیل معیارهای زیبایی شناختی روشن کنیم ، ناگزیریم فضاهای بین ساختمانها را در شهرها و سایر مکانها ، فضای شهری قلمداد کنیم.این فضا از نظر هندسی با نماهای گوناگون محصور می شود . فقط وضوح ویژگی های هندسی و کیفیت های زیبایی شناختی آن است که به ما اجازه می دهد آگاهانه فضای باز بیرونی را فضای شهری تلقی کنیم . فعالیتهای یک شهر در حریمهای عمومی و خصوصی صورت می پذیرد . الگوی رفتاری مردم در هر دو محیط مشابه است . پس نتیجه می گیریم که طرز چیدمان فضای عمومی در همه ی دوره ها ، در طراحی خانه های شخصی بسیار تاثیرگذار بود .

(فضای شهری ؛راب کریر ،خسرو هاشمی نژاد )

سه‌شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۷

چه خوش آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش

بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

سه‌شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۷

هندسه فرکتال -قسمت سوم

مطالعه ی هندسه باید به طرح کمک کند به درک بهتری از جریان جزئیات در پیرامون ما در جهان طبیعی دست یابد । هنر تمثیلی به دلیل اینکه طبیعت را به روشهای مختلف دوباره تولید می کند نمایشی از جریان جزئیات فرکتال را نشان می دهد ، چرا که خود طبیعت جریانی از جزئیات فراکتالی است ।
خصوصیت فراکتالی یک ترکیب معماری در تسلسل جالب جزئیات و نحوه ی استفاده از ساختمان موثر است . اکنون با دانش و نگاه هندسه فرکتال برخی از ایده های آن در معماری مورد باز خوانی قرار می گیرد . در طول زندگی حرفه ای فرانک لوید رایت هموراه با دو موضوع مهم سروکار داشته است । طبیعت و هندسه؛ که طبیعت یکی از مهم ترین افکار رایت بود .
او عمده اندیشه ی خود را در این جمله بیان می کند ، " من بیشتر زندگی ام را برای خلق ریتمهای طبیعت گذرانده ام . چون طبیعت در واقع همان جسم خداست که ما انسانها همیشه آن را می بینیم ." دونالد هافمن این نحوه ی تفکر را به مکتب ارگانیک ارجاع می دهد ، که در ذهن بسیاری از متفکران وجود دارد .
به هر حال رایت از مفهومهایی چون مثلث طلایی و دنباله ی فیبوناچی آگاه بود و از طبیعت به عنوان اساس هندسه استفاده می کرد . هدف او این بود که هندسه ای را که در طبیعت موجود است به صورت عمومی درآورد .بنابراین ، این موضوع خیلی تعجب آور نیست که کارهای او همه دارای نوعی سایه از ریاضی موجود در طبیعت باشد . فرانک لوید رایت شیوه ی طراحی خود را ارگانیک می نامد ( با این حال این موضوع را حتی آقای رایت به طور دقیق تعریف نکرده است ) . خانه ای رایت یک مثال خوب از تسلسل به جزئیات از بزرگ به کوچک است . او اغلب به یک ایده رجوع می کند که تطبیق این ایده و طراحی براساس الگویی از طبیعت است . مفهوم هندسه فراکتال و ارتباط آن با فرمهای طبیعی در زمانی که رایت می نگاشت و طراحی معماری انجام می داد وجود نداشت . رایت به طور واضح از طبیعت به عنوان منبعی برای الهام استفاده می کند اما ساختمانهایش شبیه بوته ها و درختان نیستند . او به ورای ظاهر فرمهای طبیعی نگاه می کند تا به ساختار پایه ای که سازمان دهنده ی آنهاست پی ببرد و این یک ایده فراکتالی است .
ادامه دارد....

جمعه، آبان ۰۳، ۱۳۸۷

کامران دیبا

با کامران دیبا بیشتر آشنا شوید – قسمت چهارم کامران دیبا در بررسی مبانی کارهایش می گوید : " مهم ترین نتیجه ای که ممکن است از یک پروژه حاصل شود این است که انسانها به طور طبیعی فضا را تصرف می کنند و به آن عملکرد و معنا می بخشند . " وظیفه ی اصلی معماری جسمیت بخشیدن به مکان از طریق ایجاد فضاست . یکی از مشخصه های معماری دیبا بهره گیری از الگوی معماری ایرانی به شیوه ای اصیل و منحصر بفرد است . در کارهای او بهره گیری از تاریخ معماری حسی و منطقی است و جنبه ی شیوه گری ندارد . دیبا بیشتر از اصول سازماندهی و گونه شناسی فضای ایرانی استفاده می کند تا از عناصر و تزئینات . تاکید بر محورها که هم در طرحهای شهرسازی و هم در ساختمانهای او به چشم می خورد یکی از این موارد است . محورها در کارهای دیبا به عنوان مسیرهای مهم آیینی تبدیل می شوند، مسیرهایی که از الگوی قدیمی کیهان شناسی پدید آمده اند . شکست پی در پی مسیرها و محورهای بصری در پروژه هایی نظیر موزه ی هنرهای معاصر و مسجد جندی شاپور یکی از مشخصه های کار دیبا ست . در این آثار ساختمان تماما ً به مسیری تبدیل می شوند که گره گاه هایی را به هم پیوند می دهند . فضای خالی ( حیاط مرکزی ) به مثابه ی عنصری مستقل ، یکی از ویژگیهای کارهای دیباست که در پروژه دانشگده علوم انسانی به گونه ای خاص جلوه گر شده است . فضاها در کار دیبا دارای سلسله مراتب دقیق و مفصل بندی های مشخص هستند . هر واحد فضایی از شکل و عملکردی متمایز برخوردار است . این یکی دیگر از وجوه مشترک کارهای دیبا با معماران مکتب نئوبروتالیسم است . در کارهای او فضاهای سیال و پیوسته مدرن آغازین که با سطوحی ظریف تفکیک می شوند به چشم نمی خورند . در ساختمانهای او تر کیبی از فضاهای متعدد با فرمها و اندازه های مختلف هستند . از آنجایی که فضا ، برخلاف حجم ، پدیده ای ماهیتاً ادراکی ست به مکانیسم کشف فضا وابسته است . اگر چه دوره ی فعالیت دیبا در زمینه ی معماری محدود بود ، اما کارهای او از تنوع قابل توجهی برخوردار بودند . ورزشگاه دانشگاه جندی شاپور ، نظیر دفتر اداری نیاوران نوعی نئوبروتالیسم ایرانی محسوب می شود . کتابخانه ی پارک شفق با پلان پیچیده و شکسته اش را شاید بتوان جزو گرایشات نئوباروک دهه 70 میلادی قرار داد . مجموعه ی شوشتر ، به لحاظ زیبایی شناسی از الگوی معماری مدرن فاصله گرفته و به نوعی منطق گرایی پست مدرن نزدیک می شود . مجموعه ی دانشگاه جندی شاپور با آثار نئوبروتالیسم نظیر کارهای آلدروسی و جورجو گرسی قابل مقایسه است . کامران دیبا از عناصر معماری ایران نظیر گنبد ، بادگیر ، حیاط ، حوض و رواق نیز استفاده می کند . عناصر سنتی استریلیزه شده به عنوان حجمی موجود ، با حال و هوای متافیزیک در کار داخل می شوند . دیبا به جزئیات ساختمان و آرایش سطوح توجه دارد و جزئیات کارهایش کاملاً هنرمندانه اند । تزئینات پرداخت نشده اند و مصالح که از افکار نئوبرتالیستی رایج در دهه 50 و 60 به هیچ وجه دور نیست .
ادامه دارد ....

دوشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۷

" قصه ی آتش یک قصه ی قدیمی ست । مال آن زمان که دنیا تاریک بود و شیطان هنوز آسمان پر از ستاره اش را نساخته بود و هیچ کس روی زمین نبود । الا زن و مردی ، زن مردش را گم می کند ، دلتنگ در جستجوی او کورمال کورمال می گردد ، آه می کشد । آه های زن به آسمان می روند و نطفه ی خورشید بسته می شود । حالا زن در روشنایی کمرنگ دنیا بهتر می تواند بگردد । می گردد। می گردد و سرانجام پیدایش می کند । مرد خیره به آب برکه ای تا تصویر خودش را ببیند । زن کنارش می نشیند با او حرف می زند ، روزگار گذشته را به خاطرش می آورد ، اما او انگار نه انگار ، فقط هراز گاهی برمی گشته به چشمان زن نگاه می کرده تا فقط تصویر خودش را ببیند । زن دیگر خسته می شود । دهانش را می بندد । حرف نمی زند । گریه نمی کند آه هایش توی خودش جمع می شوند و یک روز از درون شعله می کشد । گر می گیرد।
این اولین آتش روی زمین است । اولین آتش که اولین مرد دنیا می تواند خودش را با آن گرم کند । "
( کولی کنار آتش ؛ منیرو روانی پور )
مدرسه ی بدون دیوار ؛ الف
مسئله ی لزوم تعمیم مدارس و اهمیت آن در سرنوشت ملل از مسائلی ست که پس از انتشار افکار دموکراسی و پیدایش حکومتهای ملی در جهان، بحث در آن از موراد بدیهی ست । چیزی که امروز نظر ملتهای متمدن را به خود جلب نموده است ، بحث در چگونگی مدارس و طریقه ها و سبکهای جدید در تعلیم و تربیت است । مبدا این توجه پیشرفتهای شگفت انگیز و سریعی ست که در این چند قرن اخیر در تمام شعب و علوم و صنایع پدید آمده مخصوصا در تعلیم وتربیت که از مهم ترین احتیاجات هر ملت زنده است ، آرا و نظریات سودمندی به ظهور پیوسته است ।
" مدرسه ی بدون دیوار" اصطلاحی ست در روانشناسی محیط و به مدارسی اطلاق می شود که در آنها یادگیری مهمتر از آموزش است ।

این مدارس محیطی را فراهم می آورند که در آن ، یادگیری بچه ها موثرتر و لذت بخش تر است । این تحقیق به دنبال بررسی این سوال است که مدرسه بدون دیوار چه تاثیری بر میزان یادگیری دانش آموزان دارد ؟ نحوه ی برخورد با سوال مطرح شده به صورت توصیفی است و بیشتر معرفی شاخصه های این الگوها مدنظر است که قبلا هم وجود داشته است । در این تحقیق ایده های بسیاری معرفی می شوند که خواستار ارا ئه نظر شما خواهند بود । در اینجا به دنبال جواب دادن نیستیم بلکه دامنه ی وسیعی از انتخابها معرفی می شوند چرا که فقط یک راه برای اعتلای مدارس نیست همچنانکه آموزش همه ی بچه ها از یک راه نمی شود । در این مسیر پس ازپرداختن به مبانی آموزش و پرورش نوین به دو موضوع روانشناسی محیط ( با هدف تشخیص منظور از مدرسه ی بدون دیوار ) و روانشناسی یادگیری (با هدف تشخیص منظور از یادگیری ) اشاره می شود و پس از بررسی شاخصه های برنامه ریزی و طراحی کلاس و ... الگوهایی از این نوع مدارس ارائه می شوند که از کشورهای مختلف انتخاب شده اند و هدف ، نشان دادن تنوع این نمونه هاست । پس از ارا ئه ی شاخصه های ارزیابی این الگوها ، در بخش پایانی دو محدودیت جامعه ما که در مرحله ی اجرایی نمودن ایده مدرسه ی بدون دیوار دارای اهمیت است عنوان می شود :

  1. برنامه ریزی آموزشی
  2. معلمان در مدارس بدون دیوار

در نتیجه ، مدارس تجربی به عنوان راهبردی در جهت اجرایی نمودن این ایده پیشنهاد می شود و به موضوع " مدارس جدید ، همسایگی بهتر " به عنوان یکی از مهم ترین گامها در راه رسیدن به الگوهای مدارس باز پرداخته می شود । بنابراین مدرسه ی بدون دیوار یک رویا نیست بلکه می تواند وجود داشته باشد ، اگر آن را و نیز نقش تغییرات را در زندگی خود باور داشته باشیم ।

سه‌شنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۷

چنان گرم هذیان عشقم که آتش به جای عرق از تبم می تراود.

تصمیم دارم در پستهای بعدی پایان نامه ام را از ابندای شکل گیری تا انتهای آن - بی شکلی - مرحله به مرحله برایتان تعریف کنم । امیدوارم کسی بتواند چیزکی از آن یاد بگیرد !!!!!!

پست مدرنیسم - قسمت دوم
نظریات پست مدرنیسم و نقد آن از مدرنیسم در موارد ذیل قابل بررسی ست :
  1. عقلانیت : عقلانیت و به تبع آن علم مداری حوزه ای ست که مورد انتقاد شدید پست مدرنیسم ها قرار می گیرد। پست مدرنیسم ها معتقدند علم و تکنولوژی چنانچه تاریخ قرن بیستم نشان می دهد باعث ترقی تمدن انسانی نمی شود। نیچه فیلسوف آلمانی با مطرح کردن احساس و تقدم آن به عقل ، خرد را زیر سوال می برد
  2. اید ئولوژی : پست مدرنیستها معتقدند به تکثر روایت و جامعه ی کثرت گرا هستند । آنها هیچ ابر روایت و ابر نظریه ای را مطلق و حلال تمامی مشکلات نمی پندارند آنها معتقدند که کلان روایتها باید جای خود را به روایات خرد بدهند । میشل فوکو فیلسوف فرانسوی می گوید : مشکلات محلی محتاج راه حلهای محلی اند ।
  3. وحدت گرایی : مدرنیسم همیشه به دنبال وحدت است چه در اندیشه و چه در هنر । ولی پست مدرنیسم کثرت گرا ست । از نظر پست مدرن امروز همه چیز مجاز است ।
  4. تاریخ : مدرنیسم ها تاریخ را بصورت خطی و معلول ها را به علت وجود علتها می دانند و برای هر علتی در تاریخ دنبال معلولی هستند । اما پست مدرنیستها تاریخ را دستخوش گرایشها و جریانات متداخلی می بینند که نمی توان آنها را تابع یک طرح خطی یا قانون واحد دانست । از نظر آنها در تاریخ هیچ اصل مرکزی که بتواند بر تمام پدیده ها وحدت بخشد وجود ندارد ।
  5. رسانه : از نظر پست مدرن یکی از مشخصات بارز جوامع پیشرفته سیطره رسانه ها می باشد । از نظر انها واقعیات را تنها می توان از روی باز تابها و انعکاس سطحی این آینه ها ( رسانه ها ) توصیف کرد ।
  6. زبان : از نظر فلاسفه و اندیشمندان پست مدرن زبان نقش اساسی و تعیین کننده در طرز تفکر و نوع اندیشه انسان دارد । مارتین هایگر فیلسوف پست مدرن آلمانی می گوید : انسان در زبان زندگی می کند و همچون زبان است । هستی ما از زبان گونه است و ما فقط در زبان زندگی می کنیم । حضور ما در این جهان به زبان وابسته است ।
  7. تکنولوزی :پست مدرنیستها عقیده ی مدرنیستها که باور دارند مشکلات اجتماعی و اقتصادی جوامع بشری حل خواهد شد را زیر سوال می برند । آنها مخالف برخورد ابزاری و تعرضی با تکنولوزی هستند । آنها معتقدند باید ماهیت تکنولوزی را شناخت و نسبت به آن دقیق تر برخورد کرد ।

ادامه دارد .....

دوشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۷

برگشتم ।چند ماهی سرم خیلی شلوغ بود و دلم اجازه ی عرض اندام نداشت ! بعدش هم که خواستم دلی از عزا دربیارم و کمی چرند و پرند بنویسم سایت بلاگر با ماسر لج افتاد। در هر حال برگشتم و امیدوارم حالا حالا ها حرف برای زدن داشته باشم ।
یا حق!

شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۷

نمایشگاه راندو در معماری
مکان : دانشکده ی هنرومعماری - دانشگاه گیلان
زمان :8 تا 12 اردیبهشت1387 / ساعت 10 صبح تا 4 عصر

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۷

معماری هایتک - قسمت دوم
معماران هایتک همگی حداقل بر یک چیز توافق دارند آنها
از واژه ی هایتک متنفرند . جدا از عدم تمایل آنها به محدود شدن در
یک قالب ، به نظر می رسد که سه دلیل عمده برای این کار وجود دارد .
در اوایل دهه ی 1970 هایتک به عنوان وسیله ای برای استفاده از
تکنولوژی های روز در معماری به گونه ای سوءاستفاده گر بود .
شاید در برخی موارد معماری هایتک تبدیل به ملغمه ای از تکنولوژی های
روز در زمینه های گوناگون بود که در جای خود نیز استفاده نمی شدند .
واژه ی هایتک یک کلمه ی مبهم است . مفهوم هایتک در معماری متفاوت
با معنی آن در صنعت است . در صنعت مفهوم هایتک رباتها و مشابه
آنها ست . الکترونیک کامپیوتر ، چیپهای سیلیکون . ولی امروزه در معماری
هایتک یک سبک ویژه ساختمان سازی است .
مشکل دیگر این است که به محض اینکه از کلمه ی سبک استفاده می کنیم
با سومین اعتراض روبرو می شویم . معماران هایتک بریتانیایی از
کلمه ی سبک بیشتر از لغت هایتک متنفرند . در ایالات متحده امریکا واژه ی
هایتک اساساً به سبک برمی گردد اما در بریتانیا معنایی بیش از سبک
دارد که در اینجا تحلیل و نقد مفهوم انگلیسی هایتک در نظر می باشد .
با وجود نیاز به حل این اشکالات برای اختراع یک نام جدید بسیار دیر
شده است زیرا بیشتر علاقمندان به معماری معاصر حداقل مفهوم
عمومی هایتک را می دانند و به نام آن عادت کرده اند .
بنابراین مفهوم واقعی هایتک چیست ؟ می توانیم به آسانی بگوییم که
مصالح مشخصه ی آن فلز و شیشه است . معمولاً صنعتی را به تجسم
می آورد از صنایع پیشرفته بیش از صنعت ساختمان به عنوان منابع مهم
تکنولوژی و تجسمی استفاده می کند .

هایتک به عنوان برچسبی برای ساختمانهایی که در 20 سال اخیر توسط ریچارد راجرز و نورمن فاستر ، نیکلاس گریمشاو و مایکل هاپکینز

طراحی شده اند به کار میرود . نمونه های دیگری از هایتک که کاملاً هایتک
نیستند وجود دارد ولی این چهار نفر رهبران این حرکتند . هایتک در مفهوم
یک جنبش است ولی هیچ کنفرانسی برگزار نمی کند و بیانیه ای ارائه نمی دهد .
بیشتر اعضای آن زمینه تحصیلاتی مشابهی دارند و شخصاً یکدیگر را می شناسند.
آنها در شرکتهای یکدیگر کار کرده اند و زمانی با رقابت ایده هایشان را
مبادله کرده اند .

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۷

هندسه ی فرکتال - قسمت دوم
خصیصه های هندسه ی فرکتال
تعادل : تعادل از دیرباز ابزار طراحی بوده است . ساده ترین
شکل تعادل ، تقارن است که در آن یک وجه ترکیب عین
وجه دیگر است . آنگاه تعادل به ریتم می رسد که شی ء در
امتدادیک خط تکرار شود یا حول یک نقطه دوران یابد.
جای شگفتی نیست که تعادل چنین نقش مهمی را در طراحی
ایفا می کند ، چرا که خیلی از طرحها در طبیعت مانند بدن و
همچنین ریتمهای تکرار شونده مانند انگشتان انسان و حتی ساختارهای
ذهنی ما مانند خوبی و بدی ، بالا و پایین و داخل و خارج متقارن هستند .
طراحان که جهان را در آثارشان نمایان می کنند به طور طبیعی به سمت
تقارن و ریتم سوق می بابند .
خود تشابهی : طبیعت از درختان تا کهکشانها ، خود را همچون جریانی از اشکال خود شبیه به نمایش می گذارد . از این رو
خود شبیه بودن را در اشیای طراحی شده توسط ما به واسطه تکامل
تدریجی حواس از جریان خود شبیه طبیعت نشان می دهد . در ریاضی
اصطلاحاتی مثل خود شبیه بودن دارای معانی خاص هستند . اگر ساختار
دچار دگرگونی شود و کل ساختار با یک مقیاس دچار تغییر شود ،
آنگاه خود شبیه است . شکل جدید ممکن است کوچکتر ، بزرگتر ،
دوران یافته یا تبدیل شده باشد اما همچنان شبیه شکل قبل باقی بماند .
خود شبیه بودن به این معناست که تناسبات نسبی بین وجوه شکل
قبل باقی بماند . کوچک کردن یک سند چاپی با دستگاه کپی یک تغییر شکل خود شبیه است .

دوشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۷

با کامران دیبا بیشتر آشنا شوید.-قسمت سوم-
مبانی فکری ونظری : کارهای دیبا در دوره ی 12 ساله فعالیتش
در ایران نمایانگر علاقه ی خاص او به وجوه اجتماعی معماری
یا به تعبیر خود او " معماری انسانی " است. منظور او از
معماری انسانی کار متعهد و سودمند برای جامعه و مردم بود.
علاقه ی بسیار او به طراحی شهری ، شهرسازی و باغ سازی نیز
از همین گرایش فکری سرچشمه گرفته است . در واقع ، او تمایلی به
طراحی بناهای خصوصی نداشت ( تنها کار خصوصی او طراحی منزل
شخصی دوستش پرویز تناولی پیکره ساز بود )و تمامی توجه اش به
طراحی ساختمانهای عمومی و فرهنگی عام المنفعه و مسکن انبوه معطوف
بود که در اغلب آنها نقش ایده ساز و برنامه ریز را هم بازی می کرد.
خود او می گوید :" دلم نمی خواست برای طبقات بالا ویلا طراحی کنم.
در آن هنگام اعتقاد داشتم که معماری ، به خصوص در ایران ، عملاً
فقط در خدمت طبقه ی بورژوا و دولتمندان جامعه است و از طریق
شهرسازی بهتر می توان در جهت برآوردن نیازهای جامعه گام برداشت .
به همین دلیل بود که پس از اتمام تحصیل در رشته ی معماری ، فوق لیسانس
جامعه شناسی گرفتم و در طراحی شهرکلمبیا (بین واشنگتن و بالتیمور )
مشارکت کردم . "
حساسیت های اجتماعی و علاقه ی دیبا به شهرسازی علاوه بر جنبه های
زیبایی شناسی سنتهای معماری شهرسازی ایرانی ، علاقه و احترام به
این سنتها را در او برمی انگیخت، اما بر خلاف حسن فتحی که در مقابل
گرایشهای مدرن ایستاد ، دیبا با قبول مدرنیسم و تجدد ، به جستجوی
سنت گرایی رئالیستی یا واقع گرا برآمد. دیبا با الگوبرداری از مدلهای زندگی
بورژوازی غرب برای جامعه ایرانی مخالف بود و می کوشید پیوندی میان مدرنیسم
و سنتهای ایرانی برقرار کند . او در کتاب معماری اسلامی چیست؟ دیدگاه
خود را در این زمینه توضیح می دهد. به اعتقاد او معماری و شهرسازی
نیویورک و هنگ کنگ نمی توانستند و نمی توانند الگوی معماری و شهر سازی
ایرانی قرار گیرند ، چرا که وسعت زمین ، مناسبات اجتماعی و رابطه ی ایرنی
با خاک و آسمان چنین الگوبرداری هایی را برنمی تابد .

جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۷

مکتب پست مدرنیسم - قسمت اول
پست مدرنیسم و مبانی نظری آن
معنی لغوی پست مدرن: در فارسی به فرامدرن و پسامدرن ترجمه
شده است که منظور شرایط بعد از مدرن و یا مرحله ی تاریخی بعد از مدرن
است.این لغت به پسانوگرایی و مابعد تجدد هم ترجمه شده است ।
پست مدرن چیست ؟ و علل پیدایش آن :
بعضی پست مدرن را دوره ی فراصنعتی تلقی کرده اند ، عده ای نیز
آن را متفاوت از دوره ی مدرن می دانند هر چند که عده ای از فلاسفه
هم آن را مرحله ای از دوران مدرن معرفی کرده اند که نقدی به خود مدرن است ।
ولی از نظر ماهیت تفاوتی با عصر مدرن ندارد.عده ای هم پست مدرن را
پاسخ گوی دوره ی مدرن می دانند بدون آنکه راه حل مشخصی ارا ئه دهد।
پست مدرن نقد مدرنیته در فرآیند تاریخ مدرنیته است و نباید آن را با هر گونه
ضدیت و نقد مدرنیته از مواضع سنتی اشتباه گرفت هدف متفکران پست مدرن
به هیچ وجه بازگشت به دوران ماقبل از مدرن نیست زیرا دوران ماقبل از مدرن
از نگاه پست مدرنها در یک مسئله مشترک است که هر دو به نوعی کلیت و امر
عام و توتالیته قا ئل هستند।منتها توتالیته ماقبل مدرن یک نوع توتالیته مذهبی است
و دوران مدرن عقل جدید است ।
پست مدرنیته تنها به عنوان یک راه آسیب شناختی برای مدرنیته تلقی می شود।
پست مدرنیته با مدرنیته متفاوت است زیرا پست مدرن تشکیک در اصول و مبانی
مدرنیته است بدون اینکه همه شئون و آثار و نتایج آن را رد کند।به عبارت دیگر وضع
پست مدرن وضعی است که در آن مدرنیته با تحقق تمام امکاناتش وجود دارد اما
اعتقاد به آن سست شده است ।
چارلز جنکز در مورد عصر پست مدرن می نویسد : " پست مدرن مشکلات
امروز جوامع مدرن مانند کم بها شدن حیثیت انسان ، بی هویتی ، بحرانهای
فرهنگی ، جنگهای ویرانگر ، خشونت بیش از حد ،کمرنگ شدن روابط
انسانی و بالاخره سیطره تکنولوژی بر زندگی انسان که سبب شرایط عصر
مدرن به وجود آمده است را زیر سوال می برد اما هرگز پاسخی مناسب
برای این معضلات عصر مدرن ارا ئه نمی کند ।
به طور کلی پست مدرنیسم بیشتر از جنبه ی نقد مدرنیسم از آغاز پیدایش
این جهان بینی تاکنون مطرح است لذا پست مدرنیسم ضد جنبش فکری رنسانس ،
ضد عصر روشنگری و خردگرایی که متعاقب آن ، ضد انقلاب کبیر فرانسه ،
کمونیست و هر گونه اید ئولوژی و... فرارویت است ।
اگر چه پست مدرنیسم طرحی مدون و معین و غایات مشخص برای بعد از سنت
ارائه کرد، ولی پست مدرنیسم فاقد این اصول تعیین شده و مرز بندی های دقیق
و روشن است .

چهارشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۷

Kuokkala School

در راستای جمع بندی اصول طراحی مدارس ، با وجود اینکه

همیشه تاکید شده است که نمی توان این اصول را فهرست وار نوشت

و بصورت یک سند قطعی و نتیجه گیری نهایی مورد نظر قرار داد،

بلکه می بایست با توجه به اندیشه های یاد شده و بر اساس نیاز آموزشی

مورد نظر آنها را مشخص کرد ،به یک طرح کلی که در یک نمونه

تحقیقی از NCEF در این زمینه ارا ئه شده می پردازیم .

این تحقیق توسط NCEF در سال 1997به انجام رسیده و یک چهارچوب کلی از

اصول طراحی مدرسه برای متخصصان و دست اندرکاران امر فراهم می سازد .

این چهارچوب شامل استراتژیهای کلی و اولیه طراحی مدرسه تا پرداختن

به اجزای طراحی را شامل می شود .

این موضوع مهم است که بدانیم لازم نیست در مدرسه تمام این خصوصیات را

داشته باشد بلکه برخی از آنها تحت شرایط خاص مدرسه ممکن است مورد نیاز

نباشد . این اصول تنها کمک کننده و اشاره ای است به شرایط مطلوب :

  1. زیاد کردن همکاری و مشارکت در زمینه طراحی و برنامه ریزی مدرسه
  2. ساختن یک برنامه مدیریت امکانات فعال و پویا
  3. طرح مدرسه به عنوان مراکز یادگیری محله ای
  4. طرح برای یادگیری که مستقیما ًدر جامعه بکار برده شود .
  5. بوجود آوردن مدارس کوچکتر
  6. جایگزین کردن سازگاری زمینه در حالی که تنوع طراحی فراهم می شود .
  7. نگاه به خانه به عنوان طرح و الگویی برای مدرسه
  8. طراحی مسیرهای غیریکنواخت و در عین حال نظارت شده (پرهیز از راهروهای مستقیم )
  9. طراحی برای مدارس سالم
  10. دسته کردن محدوده های آموزشی
  11. فراهم آوردن فضاهایی برای استفاده مشترک از منابع
  12. طراحی برای فضاها و گروه های مختلف یادگیری
  13. کوچک در نظر گرفتن اندازه ی کلاس
  14. جمع کردن آموزش مقاطع پایین ( کودکستان ) با مدارس
  15. فراهم آوردن فضایی مانند خانه برای هر یادگیرنده
  16. توجه کردن به معلمان به عنوان متخصصان
  17. فراهم آوردن استودیوهایی برای یادگیری های پروژه ای
  18. تشویق هدایت مدیریتی با مرکززدایی از فضاهای مدیران
  19. بوجود آوردن میدان گاه اجتماعی
  20. فراهم آوردن فضاهایی برای کنفرانس های جامعه
  21. به هم پیوند دادن فضاهای یادگیری ذهنی و فیزیکی
  22. فراهم آوردن فرصتهایی برای فعالیتهای شغلی
  23. فراهم آوردن مراکز خدمات بهداشتی
  24. فراهم آوردن مراکز اطلاعاتی خانواده ها
  25. طراحی فضاها با احترام و در نظر گرفتن نیازهای رشد
  26. زیاد کردن نورپردازی طبیعی در کلاس و مدرسه
  27. طراح ساختمان سالم
  28. بوجود آوردن فضاهای خلوت
  29. طراحی برای سطوح صوتی مناسب
  30. طراحی فضاهای عبوری میان فضاهای داخلی و خارجی
  31. فراهم کردن محیطهای یادگیری متنوع برای یادگیری
  32. جدا کردن بچه ها و عابران از وسایل نقلیه

سه‌شنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۸۷

معماری هایتک -قسمت اول
سالهاست که بحث مدیریت صنعت در کشور ما جز بحثهای داغ
مجامع علمی ست . تجارب گذشته درکشور نشان می دهد دستیابی به تخصص
علمی در حوزه های مختلف پلکان صعود افراد به پستهای مدیریتی بوده است .
این افراد که اکثراً صنعتی با مشکلات عدیده ای روبه رو هستند هر چند که بسیاری
از این افراد در حوزه ی تخصصی خود موفقیتهایی را تجربه کرده اند .
دنیای امروز دنیای تنوع و نوآوری است . این تحولات سریع محیطی
و به ویژه تحولات تکنولوژیک از یک طرف و جهانی شدن تجارت
از سوی دیگر مدیران بنگاه های اقتصادی را با چالشهای جدی روبه رو
کرده است .
این امر سبب شده است مدیریت بنگاه ها به خصوص بنگاه هایی که با
تکنولوژی های پیشرفته سروکار دارند پیچیده تر شود . مدیران این شرکتها
علاوه بر تسلط به مباحث مرتبط به تکنولوژی بنگاه های هایتک برخوردار
باشند . این مسئله وقتی اهمیت خود را نشان می دهد که بدانیم بنگاه های کوچک
و متوسط و به ویژه بنگاه های کوچک و متوسط هایتک در اقتصاد جهانی
نقش قابل توجهی را ایفا می کنند و این نقش در آینده پررنگ تر خواهد شد .
لذا توجه به شیوه ی خاص مدیریتی این بنگاه ها در روزگار ما از اهمیت ویژه ای
برخوردار است و تربیت مدیران بنگاه های هایتک کشور برای ورود به این
عرصه امری ضروری به نظر می رسد .
امروزه بنگاه های اقتصادی به دنبال آموزش نیروی انسانی خود هستند که
امری لازم و مفید است اما موضوعی اساسی مطرح است و آن این که
آموزش به خودی خود دارای ارزش نیست و صرف این مسئله که ما نیرو
تربیت کنیم و آموزش دهیم ممکن است به حل مشکلات بنگاه و جامعه منجر
نشود . به عبارت دیگر آموزش وقتی ارزشمند است که در راستای نیازهای
بنگاه و در جهت حل مشکلات آن انجام پذیرد .
نمی دونم از خستگی زیاده یا از گیجی مزمنی که دچارشم یا ...
به هر حال معذرت می خوام از اینکه توی یادداشت قبلی به جای
" دایره ی مینا " نوشتم "دایره زنگی " .
یک دنیا شرمنده م!!!!!

دوشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۷

یک هفته است که سنتوری رو دیدم . می دونم خیلی گذشته و من باید زودتر
از این حرفها می دیدمش . اما فکر می کنم قسمت این طور بوده .
فیلم خوبی بود نه خیلی بهتر از بقیه ی فیلمهای مهرجویی اما متفاوت از همه ی اونها .
البته اکثر فیلمهای داریوش مهرجویی با هم فرق دارن . مثلاٌ دایره زنگی چه ربطی به
درخت گلابی داره یا ربط گاو با هامون یاچه می دونم شباهت مهمان مامان با پری در چیه ؟؟؟
اما فرق گنده ای که سنتوری با سایر فیلمهای این استاد گرامی داره اینه که
سنتوری بیشتر از همه دل آدمو می سوزونه . حداقل دل منو که بیشتر سوزوند .
نمی خوام بگم که سنتوری هندی تره ! اما ...
سنتوری : سرگذشت جوون های هم نسل منه . : پراکنده ،پر از هیجان ، افسرده
سنتوری حکایت تموم شدن یک انسانه .
نمی خوام راجع به فیلم حرف بزنم یا نقدش کنم .
فقط ... سنتوری یه جورایی فرق داشت .شاید به خاطر داشتن
این همه نقطه ی مشترکه که اینقدر دارم جلز و ولز می کنم .
حتی وقتی موسیقی فیلمو می شنوم حالم بد میشه مثل وقتی که
یه خاطره از یک عزیز از دست رفته رو به یاد می آری .
هندسه ی فرکتال در معماری (قسمت اول )
تعریف فراکتال:
هندسه ی اقلیدسی - احجام کامل کره ها و هرم ها و مکعب ها و
استوانه ها بهترین راه نشان دادن عناصر طبیعی نیستند . ابرها و
کوه ها و خط ساحلی و تنه ی درختان همه با احجام اقلیدسی در تضاد
هستند و نه صاف بلکه ناهموار هستند و این بی نظمی را در مقیاس های
کوچک نیز به ارمغان می آورند که یکی از مهمترین خصوصیات
فراکتال ها همین است .
این بدین معناست که هندسه ی فراکتال بر خلاف هندسه ی اقلیدسی روش
بهتری را برای توضیح و ایجاد پدیده هایی همانند طبیعت است .زبانی که این
هندسه به وسیله ی آن بیان می شود الگوریتم نام دارد که با اشیا مرکب
می توانند به فرمولها و قوانین ساده تری ترجمه و خلاصه شوند.
فرکتال از کلمه ی لاتین فراکتوس به معنی سنگی نامنظم شکسته و خرد شده است،
گرفته شده است . اولین بار فرکتال را دکتر ماندلبرت طی نظریه ای
که برای مسائل جهان هستی ارائه کرد و در این نظریه عنوان کرد که
جهان هستی بعدی مابین 23/1-34/11 دارد و تمامی پدیده های طبیعی
به نوعی فرکتالهایی می باشند در جهان هستی که برای ما ناشناخته اند.
فراکتال ها انواع عناصری هستند که فرم فضایی آنها صاف نیست .
بنابراین "نامرتب " نامیده شده اند و این نامنظمی آنها به طور هندسی
در راستای مقیاسهای گوناگون در داخل هرم تکرار می شوند .
هر چیز طبیعی در اطراف ما در اصل نوعی فراکتال است . به این سبب
که خطوط صاف و پلانها فقط در دنیای ایده آل ریاضی وجود دارد .
در کنار این تئوری هر سیستم که بتواند به صورت هندسی متصور
و تحلیل شود می تواند یک فرکتال باشد .
جهان در فرم فیزیکی ( مادی ) کلی خود پر هرج و مرج ،ناممتد
و نامنظم است اما در پس این اولین ذهنیت و گمان یک نوع دستوری نهفته است
که منظم و دارای ترکیبی واضح است .
بهترین راه برای تعریف یک فرکتال توجه به صفتها و نشانه های آن است
یک فرکتال " نامنظم " است . این بدان معنی است که در آن هیچ قسمتی
صاف نیست . فرکتال " خود مشابه " است و این بدین معنی است که
" اجزا " شبیه کل هستند .
فراکتال ها به وسیله ی " تکرار " توسعه می یابند که به این معنی است که
تغییرشکل مکرراً ایجاد شده و وابسته به موقعیت شروع است .
خصوصیت دیگر آن این است که فراکتال " مرکب " است . اما با حال
می توان آن را به وسیله ی الگوریتم های ساده نشان داد و همچنین بدون
معنی نیز هست که در پس عناصر نامرتب طبیعی یک رشته قوانین موجود است .

یکشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۸۷

با کامران دیبا بیشتر آشنا شوید - قسمت دوم -
مبانی فلسفی
اکثر طرحهای دیبا از مونتاژ احجام نسبتاً ساده و تراش خورده سخت
به وجود آمده اند و در آنها شکاف بازشوها و حجم قابل توجه ستونها
خودنمایی می کند . این سلیقه خاص از طرفی به هنر معماری ایرانی
و از طرف دیگر به نئوبروتالیسم انگلیسی مربوط می شود . به منظور
تفهیم بیشتر به بررسی اجمالی این سبک می پردازیم :
نئوبروتالیسم
دراصطلاح نئوبروتالیسم به معنی نخراشیده و خشن می باشد .
نئوبروتالیسم به نحوی هوشمندانه در حال وهوای خودآگاهی معماران
نسل جوان در دهه ی 1950 رواج یافت و به رغم این واقعیت نشانه گرایشی
بود عمدتاً در سرزمین های طرفدار فرهنگ غرب احساس می شد.
مبانی این گرایش ناکامی هایی بود که از یک سو بخشی از آن با
مشکلات ساختمان سازی ارتباط داشت و این مشکلات به ویژه در بریتانیا
بعد از جنگ جهانی دوم به بار آمد و از سویی دیگر عمدتاً به نفرت
و انزجاری بود که نسبتاً به خودپسندی سردمداران سازشکاری
پدید آمد که از لحاظ مالی توانایی ساختمان سازی داشتند نئوبروتالیسم به
خصلتهای واقعی و نمادین معماری توجه داشت .
از معمارانی که در این سبک کار کردند می توان به لوکوربوزیه ،
میس وندروهه، پل رودلف ،جیمز استرلینگ اشاره کرد . این معماران
سرسختانه و سازش ناپذیر مدعی علمداری بودند و با قاطعیت روشنفکرانه
خود و با صداقت در کاربری مصالح و سازه های نمایان معیارهای جدیدی
ارائه دادند .
در این برهه معماران نسل جوان احساس کردند که نوعی تداوم معماری
سنتی در کارهای این استادان جاری است ، نوعی معماری که به فراسوی
سبکها و روشها وابسته است . از اهداف بنیادین این سبک دستیابی به نوعی
شیوه ساختار فضایی سازماندهی شده و در رابطه با کاربری مصالح بود که
نوعی احساس متافیزیکی در ساختمانها را پدید می آورد و سپس با صداقت
کامل به طرزی شاخص و خاطره انگیز و نمادین به توضیح این ساختار
می پردازد .طراحان وابسته به این سبک به نحوی به روشهای سنتی گرایش
دارند و ظاهرسازی سطحی را در برابر صراحت نمادین بتن نمایان و فولاد
رها کرده می دانند .ولی همواره از طرفی نیز از لحاظ مبانی نظری و عملی
پای بند به اصول معماری سنتی هستند .
در مجموع مبانی اصلی این سبک شامل موارد زیر می باشد :
1-به نمایش گذاشتن ضمختی مصالح
2- صداقت در مصالح ساختمانی
3-سبک ناب گرایانه
4- آشکار گذاشتن عوامل ساختمانی
5- ترکیب معماری مدرن با معماری سنتی
هر شب ، بر زورق خوابهایم می نشینم و در رود اشک هایم
با پارویی از جنس رویاها و کابوسها می رانم تا ساحل صبح .
و هر صبح تن فرسوده ام را در انبوه تلاشهایم به ظهر و در
کشاکش امیدهایم به مغرب می رسانم .و این مغرب را تا
هنگامه ی شب در جستجوی بستری هستم برای دمی آرمیدن تا
دوباره صبح فرارسد .نمی یابم و لاجرم به آغوش زورق و رودخانه
پناه می برم تا بار دیگر شب تمام شود و ساحل صبح هویدا گردد .
خداوندا ! یاری کن که راه را در این تیره شبها گم نکنم و صبح را
تا هنوز صبح است بیابم و ببینم .

شنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۷

سررسیدی داشتم که 3 سال اندی از روزهامو توش یه جورایی ثبت کرده بودم .
به اصرار خودش دادم بهش که... آره که بخوندش .
بعد از خوندن دل نوشته هام بهم گفت :
تو غصه ت چیه ؟ واسه چی اینقدر غم داری ؟ حالا اون موقعی که من نبودم یه چیزی
ولی از وقتی که من اومدم... واسه چی این همه دلگیر ، این همه دلواپس ...؟
مگه به من اعتماد نداری ؟
بعد از اون روز رفتارش یک کمی عوض شد . یه جورایی می خواست
با حضورش جایی برای غصه خوردن و دلواپسی
برام باقی نگذاره .
حالا اون دیگه، کنارم، حضور نداره .دلواپسی های من به قوت خودش باقیه .
دارم فکر می کنم چرا بعد از سه سال آشنایی و رفاقت خیال میکرد
اگر باشه من نباید ناراحت باشم ؟
چرا منو با همه ی دل نگرانی هام نخواست ؟
اصلاچرا بعد از سه سال آشکارترین قسمت روحم رو ندیده بود ؟

شنبه، فروردین ۱۷، ۱۳۸۷

با کامران دیبا بیشتر آشنا شوید :
کامران دیبا در سال 1937 متولد شد .او فارغ التحصیل رشته ی
معماری دانشگاه هاروارد واشنگتن در سال 1969 می باشد
کامران دیبا در معماری معاصر ایران نامی آشنا و معتبر است . آثار
او در ایران وتهران پرشمار نیستند اما حضوری چشمگیر داشته و دارند :
موزه ی هنرهای معاصر ، فرهنگسرای نیاوران ، پارک شفق یا به گفته ی
خود او پارک یوسف آباد ، برخی از بناهای دانشگاه جندی شاپور ، شهر جدید
شوشتر و ... که در یک دوره ی 12 ساله ( از سال 1945 تا 1976 ) طراحی و اجرا شده اند .
او در مدت اقامتش در ایران به عنوان معمار ، مدرس دانشگاه ، نقاش و سازماندهنده ی
برنامه های اجتماعی فعالیت داشت . علاقه ی واقعی او به گفته ی خودش طراحی
شهری بود و تنها در سالهای آخر کار حرفه ای اش در ایران ، پس از جستجوهای
بسیار شانس با او یاری کرد و امکان طراحی شهرک شوشتر نو را یافت که برنده ی
جایزه ی معماری آقاخان شد و در نمایشگاه آثار معماری و شهرسازی قرن بیستم
که به مناسبت فرارسیدن سال 2000 در لوس آنجلس برگزار شد ، به عنوان طرح
برگزیده در مجموعه آثار معماری و شهرسازی جهان به نمایش گذاشته شد .
ادامه دارد ...

جمعه، فروردین ۱۶، ۱۳۸۷

بادی که میوزید به من بشارت داد که"فردا " هست

و صدای گنگی که از دوردست برمی خاست به من گفت که یاًس

چیزی بیهوده ست।داستانی سراپا دروغ که پیامبران از معبد گریخته

بهم می بافند و دوست دارند تو باور کنی که راست می گویند।

ماه که طلوع کرد خورشید را به یادم آورد و نور سرد و

سحرانگیزش مرا به عمق روح شب برد ।و من در چشمان خسته

شب خیره نشستم । نی نی چشمانش خبر از تشنگی غریبی می داد

و سکوتش عمق روز را معنا می کرد । شب حرفهای نگفته ای

داشت که هر زمان که با او هم سخن می گشتم برایم می گفت ।

عجیب بود । شب در کنج خلوت من سوخته بود و هیچ لب تر

نمی کرد مگر می خواست از صبح بگوید ।نشستن با او ،

حال غریبی دارد ।با اویی و آرزوی بودن چیز دیگری را در

کنارت و شاید در آغوشت از دل می گذرانی ।بودن با شب

یعنی همین :همه چیز و همه کس طور دیگری معنا شوند و

تو بر جریانی که تو را هر روزه می برد قیام کنی ।

این تمام حرف شب است با تو ای انسان !

گاه آسمان را از همه ی ابر ها و ستاره ها و چه ها و چه ها

تمیز می دهد تا تو قلب ملتهبش یعنی ماه را ببینی و بفهمی ।

ماه را که دیدی خاطره ی خورشید در ذهنت تداعی می گردد

و تو باز هم آرزو می کنی که صبح شود ।

به جایی رسیده ام که دیگر هیچ ابری قادر نیست ماه را در

لفاف بی رنگش مخفی کند ।ماه هست و به من نوید خورشید

را می دهد । بله همین خورشید که هر روز می بینمش

روز که می آید خدا کرور کرور معجزه را به زمین

می فرستد ولی ما آن معجزه ای را درمی یابیم که شب گذشته

به وضوح دیده ایم وامشب من باد را بیش از هر قاصدکی

دیده ام و فردا حتما معجزه ای از باد خواهم داشت ।

اسفند 1380

شنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۷

موجها خوابیده اند آرام و رام،
طبل طوفان از نوا افتاده است
چشمه های شعله ور خشکیده اند
آبها از آسیا افتاده است
در مزار آباد شهر بی تپش
وای جغدی هم نمی آید به گوش
دردمندان بی خروش و بی فغان
خشمناکان بی فغان و بی خروش
آهها در سینه ها گم کرده راه ،
مرغکان سرشان به زیر بالها
در سکوت جاودان مدفون شده ست
هر چه غوغا بود و قیل وقال ها .
آبها از آسیا افتاده است ،
دارها برچیده ، خونها شسته اند .
جای رنج و خشم و عصیان بوته ها
بشکبنهای پلیدی رسته اند .
مشتهای آسمان کوب قوی
واشده ست و گونه گون رسوا شده ست
یا نهان سیلی زنان ، یا آشکار
کاسه ی پست گدایی ها شده ست .
خانه خالی بود و خوان بی آب و نان ،
و آنچه بود ، آش دهن سوزی نبود
این شب است ، آری ، شبی بس هولناک
لیک پشت تپه هم روزی نبود .
باز ما ماندیم و شهری بی تپش
و آنچه کفتار و گرگ و روبه ست .
گاه می گویم فغانی برکشم ،
باز می بینم صدایم کوته ست.
باز می بینم که پشت میله ها
مادرم استاده با چشمان تر
ناله اش گم گشته در فریادها ،
گویدم گویی که : " من لالم تو کر "
آخر انگشتی کند چون خامه ای ،
دست دیگر را بسان نامه ای .
گویدم "بنویس و راحت شو -"به رمز ،
"-تو عجب دیوانه و خودکامه ای "
من سری بالا زنم ، چو ماکیان
از پس نوشیدن هر جرعه آب .
مادرم جنباند از افسوس سر،
هر چه از آن گوید ،این بیند جواب
گوید " آخر ...پیرهاتان نیز ...هم..."
گویمش "اما جوانان مانده اند "
گویدم "اینها دروغند و فریب "
گویم "آنها بس به گوشم خوانده اند ."
گوید " اما خواهرت ، طفلت ، زنت ...؟"
من نهم دندان غفلت بر جگر .
چشم هم اینجا دم از کوری زند ،
گوش کز حرف نخستین بود کر .
گاه رفتن گویدم نومید وار
و آخرین حرفش -که :"این جهل است و لج ،
قلعه ها شد فتح ؛ سقف آمد فرود ..."
و آخرین حرفم ستون است و فرج.
می شود چشمش پر از اشک و به خویش
می دهد امید دیدار مرا .
من به اشکش خیره از این سوی و باز
دزد مسکین برده سیگار مرا .
آبها از آسیا افتاده ؛لیک
باز ما ماندیم و خوان این و آن
میهمان باده و افیون و منگ
از عطای دشمنان و دوستان .
آبها از آسیا افتاده ؛لیک
باز ما ماندیم و عدل ایزدی ،
و آنچه گویی گویدم هر شب زنم :
" باز هم مست و تهی دست آمدی ؟"
آن که در خونش طلا بود و شرف
شانه ای بالا تکاند و جام زد.
چتر پولادین ناپیدا به دست
رو به ساحل های دیگر گام زد .
در شگفت از این غبار بی سوار
خشمگین ، ما شریفان مانده ایم.
آبها از آسیا افتاده ؛ لیک
باز ما با موج و طوفان مانده ایم .
هر که آمد بار خود را بست و رفت.
ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب
ز آن چه حاصل ، جز دروغ و جز فریب ؟
زین چه حاصل ، جز فریب و جز دروغ ؟
باز می گویند :فردای دگر
صبر کن تا دیگری پیدا شود
کاوه ای پیدا نخواهد شد امید !
کاشکی اسکندری پیدا شود .

جمعه، فروردین ۰۹، ۱۳۸۷

پنجشنبه، فروردین ۰۸، ۱۳۸۷

به سررسید چند سال پیش سفر کردم .نوشته های تقریباً جالبی توش پیدا کردم .
بد نیست چند تا از اون ها رو اینجا ثبت کنم :
10-1-1381:
دستهای جوهری ام گواه این اند که بسیار نوشته ام برای تو.
چشمهای خسته ام شاهدان شب زنده داری هایم
و موهای سپیدم نه نشان گذر عمر
که قدمت مهر سکوتی را که بر لب زده ام گواهی می دهند.
مدادی برداشته ام تا التیام زخم های انگشتانم باشد
و امید بخش چشمان خسته ام .
در این لحظه است که تارهای سپیدم در انبوهی گیسوی سیاهم گم می شوند
و من تاب سردادن فریاد دوباره می یابم.
براستی آخرین فریاد را کی سر دادم ؟
آخرین شعر ناسروده ام را در کجا نوشته ام؟
آخرین بغض نشکفته ام چه وقت گریه شد؟
آخرین باری که خستگی را خسته کردم کی بود ؟
دیگر مهم نیست .فریاد را دوباره سر خواهم داد
واشک های تازه ای خواهم ریخت.و از آن درد دیرینه ی نونوار ،
قلبم فشرده خواهد شد.
رنج خواهم برد و از این خودخواهی عظیم ،
با مدادم حرف خواهم زد .

دوشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۷

"حادثه " گاه آنقدرها هم بزرگ نیست که
اطرافیان می نمایانند.اما ...چاره چیست؟
وقتی که حادثه بزرگ شده است و تو باید
قبول کنی تاب آوردن حادثه ای که از ابتدا
آن قدر ها هم بزرگ نبوده است .
شاید هم به خاطر استعداد حادثه ها باشد به رشد کردن
و ریشه دوانیدن .آن قدر مستعد که هر چه می خواهی
به حسابش نیاوری می بینی که او با سماجتی بیش از
پیش در تار و پود روزگارت ریشه می دواند و تو را
یاد آور می شود که " فراموشی " از آن تو نیست .

یکشنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۸۷

می دانیم که نباید گذشته گرا بود .باید به فرداها
اندیشید و امروز را مغتنم شمرد .
می دانیم که آب رفته به جوی باز نمی گردد .
می دانیم که خود کرده را تدبیر نیست .
می دانیم که گذشته ها گذشته .
با این حال چون اسب عصاری می چرخیم و می چرخیم
به دور سنگی که شعاعی نامعلوم دارد و مرکزی که
ثابت است .براستی چرا؟
چرا حالا که گذشته ها رهایمان نمی کند
ما رهایشان نمی کنیم ؟
لذتی که در میان نیست ،چرا خود را عذاب می دهیم؟
پرسشی دیگر ،اما کو پاسخی دندان شکن ؟
خداوندا خودت یاریم کن!

شنبه، فروردین ۰۳، ۱۳۸۷

من ندارم سر یاًس
زیر بی حوصلگی های شب ، از دورادور
ضرب آهسته پاهای کسی می آید...

پنجشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۷

این دل سنگ و این همه مهربانی !
این دل نرم و این همه بی رحمی !
کدامین منم ؟ سنگی از من است یا من از سنگم ؟این مهربانی ها
با من است یا از من ؟پاسخم دهید ای همه ی من ها ؟ کدامین من،من حقیقی
است ؟ آیا حقیقتی هم در میان است یا تمامش توهمی است در این روزگار
مه آلوده ؟نمی دانم । نمی دانم ।
خسته نیستم ।شاید فراموشم شده باشد همه ی خستگی ها که می آمدند و
گو ئیا هرگز نمی رفت ।ولی همیشه فریب می خوردم وچندی بعد بار و بنه
می بست بسوی نمی دانم کجا ।شاید تنها پنهان می شد و چندی بعد روز از
نو روزی از نو ।در حسرت پر شدن بودم ।نمی دانم خواهم رسید ।
خداوندا یاریم کن !نشانم بده من واقعی را اگر هست نشانم بده !اینهمه تنهایی و
استواری ؟!اینهمه حسرت و بی نیازی ؟! اینهمه امید و نوید ؟!
اینهمه خستگی و توان دوباره برخاستن ؟! تو عطا کرده ای در این یک
تکه آتش که در سینه می سوزد و گو ئیا پایانی ندارد ।
دلم گرفته است ।براستی اینهمه دلتنگی و خنده ؟१
به گمانم همه ی اینها منم ।خداوندا وحدتی بده !
ناتوانم از اینهمه کثرت ।نگرانم از اینهمه غفلت ।
پروردگارا !از این حریق که در سینه ام جاری است نجاتم بده ।
سرانجامی چون ابراهیم نصیبم کن ।شایستگی گلستانم عطا کن یا
بسوزان و تمامم کن ।در هر حال رهایم مکن ।
بی تو لب تشنه ،پا خسته ،چشم بسته در این کویر می سوزم و می سوزم
در افسوس یک دم آب شدن و تمام شدن ।رهایم مکن !رهایم مکن !
زندانی برایم ساخته اند به بزرگی این دنیا
و این جا سلول انفرادی است ।
و من اسیری به شماره ای نامعلوم
که گویا گم شده است .
1169سال است که منتظریم و چشم براه
و تو هنوز ...در مصلحت نمی دانم کدامین پرودگار
همچون ما در انتظاری।
چشم براه ظهوری و حضور ।
می دانم که غایب همیشه حاضری اما
1169سال انتظار شوخی نیست
عمری است به درازای تاریخ ابدیت
و ما که تسلیمیم اما ناراضی ।
چشم براه توایم یا مهدی !

جمعه، اسفند ۲۴، ۱۳۸۶

شاخصه های " مدرسه ی بدون دیوار " در یک نمونه
Alpha High School
این مدرسه در زمره ی مدل های AIA مورد بررسی قرار می گیرد و شاید یکی از بارزترین
مصداقهای مدرسه ی بدون دیوار به شمار آید . این مدرسه برنده ی جایزه ی Governors Livability
است در سال 1999 درPortland ساخته شد . دبیرستان Alpha یک مدرسه ی تناوبی است
که عمدتاٌ تاًکید بر مهارتهای شغلی بچه ها دارد .
ساختار آن به گونه ای است که آموزشهای متفاوتی را می تواند ارا ئه دهد ، تعداد کم دانش آموزان
باعث می شود تا یک محیط خانوادگی بوجود آید که در آن دانش آموزان و اعضای مدرسه کاملاٌبا
یکدیگر آشنا هستند .مربیان در مدرسه برای بچه ها امکان مشارکت با جامعه را توسط ارتباط با
مشاغل فراهم کرده اند .

یکی از اهداف اصلی طرح مدرسه این بود که مانند یک مدرسه نباشد ! مدیران اصرار داشتند

که امکانات باید کاملاٌ راحت و منعطف باشند . معلمان دارای میزهای متحرک هستند و...

اما کارآمدترین بخش همه ی آنها ، قابل حرکت بودن دیوارهاست ک به بچه ها و معلمان این

امکان را می دهد تا دیوارها و مبلمان را بر اساس میل و نیاز خود تغییر دهند . فلسفه ی

Alpha تشویق جوانان برای مهیا شدن به دنیای کار و نیز رشد یک شهروند است .

زمان مدرسه از30/9 تا 16 عصر است . آنها نیمی از روز را به یادگیری مسا ئل آکادمیک

و نیمی دیگر را به کارآموزی می گذرانند . آنها در ابتدا از میان دامنه ی وسیعی از 240 حرفه ،

حرفه ی مورد نیاز خود را بصورت 3 تا 6 انتخاب می کنند .

این جستجوی اولیه نزدیک به 2 هفته طول می کشد . پس از آن بچه هاا شروع به تجربه 3 تا 6

محیط منتخب خود می نمایند . هر یک از بچه ها می بایست کارهای خود را هر هفته به معلم یا

ناظر خود نشان دهد تا مورد انتقاد یا ارزیابی قرار گیرد . بعد از گذراندن این دوره بچه ها

بصورت علمی تر و دقیق تر بر مهارت های یک محیط ( حرفه ) بیشتر تاًکید می کنند و همواره

برای انجام پروژه هایی در زمینه ی مورد تحقیق خود تشویق می شوند . در پایان سال از

آنها یک گزارش سالانه به همراه تاًیید از طرف مربی خواسته می شود . آنها علاوه بر

پاسخ گو بودن به ناظر و همکاران خود می بایست به نقش خلاقیت و ابتکار در محیط کار

پی ببرند .

این مدرسه به جای راهرو ، خیابان های دانش آموزان دارد که در کنار خود ایوان ها و

پیش ورودی ها برای فضاهای همجوار که مانند یک ورودی برای هر همسایگی عمل

می کند را داراست . اندیشه مشترک همه این همسایگی ها راحتی ، ایمنی ، یادگیری

تمام مدت، مشارکت و اجتماع است .

در مدرسه ی Alpha بچه ها می توانند با محیط کالج آشنا شوند چرا که آنها با یک کالج

بومی در استفاده از فضا مشارکت می نمایند . این کالج بعد از ظهرها از فضای مدرسه استفاده

می کند ضمن اینکه این مدرسه دارای فضای ملاقات برای محله و نیز مرکز کاریابی است .

این مدرسه یکی از رکوردهای آماری را در اختیار دارد . بطوریکه 100% دانش آموزان

دوره های تحصیلی خود را با موفقیت به پایان رساندند و 97% آنها بلافاصله مشغول به

کار شدند . میزان حضور بچه ها در مدرسه 95% و میزان حفظ و نگهداری از مدرسه که در ابتدا

به عنوان یک ریسک تلقی می شد نزدیک به 78% گزارش شده است .

این مدرسه همچنین برنده ی جایزه ی نشریه و مدارس و دانشگاه های امریکا در سال 1999

می باشد .

سایت پلان

پلان طبقه ی همکف