دوشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۷

با کامران دیبا بیشتر آشنا شوید.-قسمت سوم-
مبانی فکری ونظری : کارهای دیبا در دوره ی 12 ساله فعالیتش
در ایران نمایانگر علاقه ی خاص او به وجوه اجتماعی معماری
یا به تعبیر خود او " معماری انسانی " است. منظور او از
معماری انسانی کار متعهد و سودمند برای جامعه و مردم بود.
علاقه ی بسیار او به طراحی شهری ، شهرسازی و باغ سازی نیز
از همین گرایش فکری سرچشمه گرفته است . در واقع ، او تمایلی به
طراحی بناهای خصوصی نداشت ( تنها کار خصوصی او طراحی منزل
شخصی دوستش پرویز تناولی پیکره ساز بود )و تمامی توجه اش به
طراحی ساختمانهای عمومی و فرهنگی عام المنفعه و مسکن انبوه معطوف
بود که در اغلب آنها نقش ایده ساز و برنامه ریز را هم بازی می کرد.
خود او می گوید :" دلم نمی خواست برای طبقات بالا ویلا طراحی کنم.
در آن هنگام اعتقاد داشتم که معماری ، به خصوص در ایران ، عملاً
فقط در خدمت طبقه ی بورژوا و دولتمندان جامعه است و از طریق
شهرسازی بهتر می توان در جهت برآوردن نیازهای جامعه گام برداشت .
به همین دلیل بود که پس از اتمام تحصیل در رشته ی معماری ، فوق لیسانس
جامعه شناسی گرفتم و در طراحی شهرکلمبیا (بین واشنگتن و بالتیمور )
مشارکت کردم . "
حساسیت های اجتماعی و علاقه ی دیبا به شهرسازی علاوه بر جنبه های
زیبایی شناسی سنتهای معماری شهرسازی ایرانی ، علاقه و احترام به
این سنتها را در او برمی انگیخت، اما بر خلاف حسن فتحی که در مقابل
گرایشهای مدرن ایستاد ، دیبا با قبول مدرنیسم و تجدد ، به جستجوی
سنت گرایی رئالیستی یا واقع گرا برآمد. دیبا با الگوبرداری از مدلهای زندگی
بورژوازی غرب برای جامعه ایرانی مخالف بود و می کوشید پیوندی میان مدرنیسم
و سنتهای ایرانی برقرار کند . او در کتاب معماری اسلامی چیست؟ دیدگاه
خود را در این زمینه توضیح می دهد. به اعتقاد او معماری و شهرسازی
نیویورک و هنگ کنگ نمی توانستند و نمی توانند الگوی معماری و شهر سازی
ایرانی قرار گیرند ، چرا که وسعت زمین ، مناسبات اجتماعی و رابطه ی ایرنی
با خاک و آسمان چنین الگوبرداری هایی را برنمی تابد .

هیچ نظری موجود نیست: