چهارشنبه، فروردین ۱۹، ۱۳۸۸

وقتی همه خوابیم !

هنوز خودمم ! لطفا پیام بگذارید.

یه بار دیگه بهرام بیضایی با اون حس سرشار نوستالژیک । با تعهدی که به سینما داره و علاقه اش به این دنیای مجازی حقیقی که حاشیه هاش رو دوست نداره ।

این بار با همه ی حرفهایی که دغدغه ی همیشگی فیلمساز مولف کم کار ماست (ما همه شبیه همیم ؛ جمله آخری که چکامه به نجات میگه )سخن از سینما هم به میان می آد । از خستگی ها ، تنش ها ، تبعیض ها ، رذالت ها ، نفهمی ها و... که در همه ی حیطه های زندگی وجود داره و دریغ و صد افسوس که در حوزه ی هنر ... از سینمای سوخته ، از عاشاقانی که چرت می زنند و مردم خماری که گرد زنی در جستجوی حقیقت حلقه زده اند ।

خوشم اومد از اینکه تاکیدش روی توهینی بود که به بازیگرها می شه نه روی کارگردانها و روی بهرام بیضایی । از اینکه نخواست زیادی مظلوم جلوه کنه خشنودم ؛ هر چند که گاهی خیلی مظلوم واقع شده ।

بازی ها عالیه । چهره ی جدیدی -علیرضا جلالی تبار- به سینما معرفی میشه که امیدوارم مثل کارگردانی که او رو به سینما معرفی کرده متعهد باقی بمونه । پلانهای زیبا و قوی زیاد داره । با تمام حرفی که تلخ و جاهایی مزه ی گسی داره به اندازه ی سگ کشی زهر نیست । راضی میشی که تا آخر جام رو سر بکشی و شراب حقیقت رو مزمزه کنی.

ممنونم آقای بیضایی ممنون.

یکشنبه، فروردین ۰۹، ۱۳۸۸

روزهای طلایی اطمینان

به قصد دیگری لابلای اوراق قدیمی می گردم و می چرخم ... همیشه همین طور است : وقتی به دیروزها سرکی می کشم مهارم در دستان خودم نیست خاطرات مرا به هر سو که می خواهند می کشند । آنی به خود می آیم می بینم دقایقی و چه بسا ساعتی ست که در کوچه پس کوچه های زندگی سرگردانم و گاه گاهی نتیجه ای هم که گویا نو ست می گیرم ।

داشتم می گفتم به قصد دیگری که اینک از خاطرم رفته است لابلای اوراق گذشته می گردم و می چرخم । به دو برگ جدا شده از صفحات اول کتاب هندسه ی تحلیلی و جبر خطی دوره ی پیش دانشگاهی برمیخورم ।- آنجاهایی از کتاب های دوران دبیرستانم را که خودم یا دوستانم خطی کشیده اند که برایم یادآور روزی ست از کتاب ها جدا کرده ام و لابلای اوراق گذسته نگاه می دارم تا در چنین اوقاتی به طور از پیش تعیین نشده ای بهشان بربخورم و حالی کنم یا حالم گرفته شود- و این بار خطی که می شناسمش بخش سفید کاغذ را سیاه کرده است و من برای چندمین بار بعد از سالها می خوانمش । این بار نه حال می کنم ، نه حالم گرفته می شود ।" حالی به حالی" شنیده اید ؟! وصف حالم در آن دقایق این چنین بود । پاسخ روزهایی که گذشت و روزهایی که آمدند در چند خط آمده بود । دلم برای همان روزها که پاسخی در دست نداشتیم تنگ شد । آن روزها دست کم به امید پاسخ بهتری بودم و حالا ... پاسخ را ساخته بودیم بی آنکه از ماحصلش خشنود باشیم .

خطوط این چنین واگویه می کردند :

چه خوب که از طلایی ترین روزهای آفتابی هنوز وتا نمی دانم کی در قلبم دارم! و اگر چنین نبود این روزهای سخت گذرنده ی یخ زده را چگونه تاب می آوردم ؟ روزهایی که تردید در پاسخ به سوال خواستن یا نخواستنشان معنا می شود . و کسی چه می داند هنگامیکه گذشتند چه می شود ؟ و در آن هنگام که تردید به پایان رسد و به اطمینان بدل شود ... کسی چه می داند که ما چه می شویم ؟ اطمینان یافته را با نگاه به پشت سرمان بدست آورده ایم یا با قرارگرفتن در جاده ی پیش رویمان ؟ کسی چه می داند خاطره ی این روزهای ساکت پر همهمه چه بویی خواهد داشت ؟ به کجا پرت خواهیم شد ... چه بلایی بر سر رشته های ارتباط و علاقه می آید ؟ و آیا باز خواهیم توانست یکدیگر را در دنیای مشترک جستجو کنیم ؟ و " اشتراک " را در چه خواهیم دید ...؟ و آیا تو در آن " فردای دیگر " اگر بر حسب اتفاق تکه ای از صفحه ی سیاه شده ی کتابت را ببینی لبخند خواهی زد، یا ...؟

من هنوز از آفتابی ترین روزهای طلایی اطمینان چیزی در دل دارم ! و چه خوب ؟؟!!!

شنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۸

در دل شاخه های یخ زده در هجوم سرما ، امید رویش دوباره ، هرگز یخ نمی بندد.

بهار ، جادوی طبیعت نیست ، ایمان به حقیقت زندگی و امکان تازگی ست .

نوسالتان بهارانه!

ماکت معبد هرود - آلن جرارد

جمعه، بهمن ۲۵، ۱۳۸۷

kavir: خاطره ی مومیایی شده

چوب وذوق

خاطره ی مومیایی شده

به شاخه گل سرخی می اندیشم که میان اوراق کتاب مقدس خشک شده است । به خاطره ی مومیایی شده ی مقدسی که رها شدن از آن میسر نیست । به عشق ؛که هرگز دست از سرت برنمی دارد । به شبهایی می اندیشم که در آرزوی صبح نشدن بودم । لذتی که دردی غریب و طاقت فرسا در میان داشت و من چون خوشگوارترین شراب ها آن را می نوشیدم । شبها همیشه صبح می شدند و نمی شد از سرنوشتی که محتوم بود گریزی داشت । انتخاب عشق اختیار بود و این که اسیر باشی و آزادی را فدای اسارتت کنی خاصیت عشق । ...و از همه مهم تر خلائی بود که با وجود عشقی سرشار هنوزاهنوز احساس می شد ।

سه‌شنبه، آذر ۲۶، ۱۳۸۷

چرا

علی بر فراز جهاز اشتران بارهای روی دوشش را سنگین و سنگین تر کرد و محمد (ص) تنها وساطتی کرد برای رنج بیشتر و بیشتر علی ।

براستی که خداوند عزیزانش را بسیار می آزارد بسیار !و من چه حقیرم در برابر چنین رنجی ! خداوندا چه شد که این چنین شد ؟ چرا علی و محمد ؟ چرا فاطمه ؟ و چرا حسین ؟ چرا مسیح بر دار می رود و حلاج ؟! آن بدان گونه و این بدین گونه । چرا موسی چوپانی رها می کند و گرفتار دسیسه ی سامری می شود و وسوسه ی بنی اسرا ئیل ؟ چرا تقدیر زینب باید این چنین باشد ؟ چرا ابراهیم ؟ چرا هاجر ؟

خداوندا طاقتم عطا کن ! ظرف جانم را بزرگ کن ! خداوندا پناهم ده !

سه‌شنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۷

ابراهیم

عاشقی که عشقش را برای معشوقش فدا می کند از خیلی پیشترها فداکاری و ایثار را آموخته است و می داند که از خودگذشتگی چیست । اما آن کس که تمامی توانش را خرج رسیدن به معشوق می کند لحظه ای که به محبوب می رسد حتی اندیشیدن - برای لحظه ای کوتاه -به فداکردن عشق خود و احساس خود برایش غیرممکن است ।

...و حال در این میانه " ابراهیم " عجب اعجوبه ای ست که در آتش گام می نهد و توانش را خرج وصل می نماید و چون رسید اسماعیلش را قربانی می کند ।

و در این میانه من و تو کیستیم ؟! که با روح ابراهیم فرسنگها فاصله داریم و برای گام نهادن درون آتش " او " ، مادام پا به پا می کنیم و در تردیدیم । و براستی آیا بر این باور نیستی که آتش او همان است که قرن هاست ما را ذوب کرده است و ما هنوز درجا می زنیم و در مذاب خود فرو می رویم و پیش رفتن را چه کند و چه با وسواس آغاز می کنیم । فکر می کنم روزهاست که لحظه ی جوشیدن فرا رسیده است و ما ...چه راه دوری در پیش داریم تا آن جا که اسماعیلمان را برای آن نمی دانم چه یا نمی دانم که ی مرموز معصوم محبوب قربانی کنیم که آیا جرئت این هنر باشد یا نه । خدا خودش ما را یاری رساند که برای " شدن " و " داشتن " و " رسیدن " عمری دو چندان نوح می خواهیم و صبری دو چندان ایوب । خدا خودش ما را یاری رساند که ما سراب را شراب می بینیم و سایه را آفتاب و نسیم را طوفان ।

پنجشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۷

واقعیت تا حقیقت

اگر بخواهیم فضای شهری را بدون تحمیل معیارهای زیبایی شناختی روشن کنیم ، ناگزیریم فضاهای بین ساختمانها را در شهرها و سایر مکانها ، فضای شهری قلمداد کنیم.این فضا از نظر هندسی با نماهای گوناگون محصور می شود . فقط وضوح ویژگی های هندسی و کیفیت های زیبایی شناختی آن است که به ما اجازه می دهد آگاهانه فضای باز بیرونی را فضای شهری تلقی کنیم . فعالیتهای یک شهر در حریمهای عمومی و خصوصی صورت می پذیرد . الگوی رفتاری مردم در هر دو محیط مشابه است . پس نتیجه می گیریم که طرز چیدمان فضای عمومی در همه ی دوره ها ، در طراحی خانه های شخصی بسیار تاثیرگذار بود .

(فضای شهری ؛راب کریر ،خسرو هاشمی نژاد )

سه‌شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۷

چه خوش آن قمار بازی که بباخت هر چه بودش

بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

سه‌شنبه، آبان ۲۸، ۱۳۸۷

هندسه فرکتال -قسمت سوم

مطالعه ی هندسه باید به طرح کمک کند به درک بهتری از جریان جزئیات در پیرامون ما در جهان طبیعی دست یابد । هنر تمثیلی به دلیل اینکه طبیعت را به روشهای مختلف دوباره تولید می کند نمایشی از جریان جزئیات فرکتال را نشان می دهد ، چرا که خود طبیعت جریانی از جزئیات فراکتالی است ।
خصوصیت فراکتالی یک ترکیب معماری در تسلسل جالب جزئیات و نحوه ی استفاده از ساختمان موثر است . اکنون با دانش و نگاه هندسه فرکتال برخی از ایده های آن در معماری مورد باز خوانی قرار می گیرد . در طول زندگی حرفه ای فرانک لوید رایت هموراه با دو موضوع مهم سروکار داشته است । طبیعت و هندسه؛ که طبیعت یکی از مهم ترین افکار رایت بود .
او عمده اندیشه ی خود را در این جمله بیان می کند ، " من بیشتر زندگی ام را برای خلق ریتمهای طبیعت گذرانده ام . چون طبیعت در واقع همان جسم خداست که ما انسانها همیشه آن را می بینیم ." دونالد هافمن این نحوه ی تفکر را به مکتب ارگانیک ارجاع می دهد ، که در ذهن بسیاری از متفکران وجود دارد .
به هر حال رایت از مفهومهایی چون مثلث طلایی و دنباله ی فیبوناچی آگاه بود و از طبیعت به عنوان اساس هندسه استفاده می کرد . هدف او این بود که هندسه ای را که در طبیعت موجود است به صورت عمومی درآورد .بنابراین ، این موضوع خیلی تعجب آور نیست که کارهای او همه دارای نوعی سایه از ریاضی موجود در طبیعت باشد . فرانک لوید رایت شیوه ی طراحی خود را ارگانیک می نامد ( با این حال این موضوع را حتی آقای رایت به طور دقیق تعریف نکرده است ) . خانه ای رایت یک مثال خوب از تسلسل به جزئیات از بزرگ به کوچک است . او اغلب به یک ایده رجوع می کند که تطبیق این ایده و طراحی براساس الگویی از طبیعت است . مفهوم هندسه فراکتال و ارتباط آن با فرمهای طبیعی در زمانی که رایت می نگاشت و طراحی معماری انجام می داد وجود نداشت . رایت به طور واضح از طبیعت به عنوان منبعی برای الهام استفاده می کند اما ساختمانهایش شبیه بوته ها و درختان نیستند . او به ورای ظاهر فرمهای طبیعی نگاه می کند تا به ساختار پایه ای که سازمان دهنده ی آنهاست پی ببرد و این یک ایده فراکتالی است .
ادامه دارد....

جمعه، آبان ۰۳، ۱۳۸۷

کامران دیبا

با کامران دیبا بیشتر آشنا شوید – قسمت چهارم کامران دیبا در بررسی مبانی کارهایش می گوید : " مهم ترین نتیجه ای که ممکن است از یک پروژه حاصل شود این است که انسانها به طور طبیعی فضا را تصرف می کنند و به آن عملکرد و معنا می بخشند . " وظیفه ی اصلی معماری جسمیت بخشیدن به مکان از طریق ایجاد فضاست . یکی از مشخصه های معماری دیبا بهره گیری از الگوی معماری ایرانی به شیوه ای اصیل و منحصر بفرد است . در کارهای او بهره گیری از تاریخ معماری حسی و منطقی است و جنبه ی شیوه گری ندارد . دیبا بیشتر از اصول سازماندهی و گونه شناسی فضای ایرانی استفاده می کند تا از عناصر و تزئینات . تاکید بر محورها که هم در طرحهای شهرسازی و هم در ساختمانهای او به چشم می خورد یکی از این موارد است . محورها در کارهای دیبا به عنوان مسیرهای مهم آیینی تبدیل می شوند، مسیرهایی که از الگوی قدیمی کیهان شناسی پدید آمده اند . شکست پی در پی مسیرها و محورهای بصری در پروژه هایی نظیر موزه ی هنرهای معاصر و مسجد جندی شاپور یکی از مشخصه های کار دیبا ست . در این آثار ساختمان تماما ً به مسیری تبدیل می شوند که گره گاه هایی را به هم پیوند می دهند . فضای خالی ( حیاط مرکزی ) به مثابه ی عنصری مستقل ، یکی از ویژگیهای کارهای دیباست که در پروژه دانشگده علوم انسانی به گونه ای خاص جلوه گر شده است . فضاها در کار دیبا دارای سلسله مراتب دقیق و مفصل بندی های مشخص هستند . هر واحد فضایی از شکل و عملکردی متمایز برخوردار است . این یکی دیگر از وجوه مشترک کارهای دیبا با معماران مکتب نئوبروتالیسم است . در کارهای او فضاهای سیال و پیوسته مدرن آغازین که با سطوحی ظریف تفکیک می شوند به چشم نمی خورند . در ساختمانهای او تر کیبی از فضاهای متعدد با فرمها و اندازه های مختلف هستند . از آنجایی که فضا ، برخلاف حجم ، پدیده ای ماهیتاً ادراکی ست به مکانیسم کشف فضا وابسته است . اگر چه دوره ی فعالیت دیبا در زمینه ی معماری محدود بود ، اما کارهای او از تنوع قابل توجهی برخوردار بودند . ورزشگاه دانشگاه جندی شاپور ، نظیر دفتر اداری نیاوران نوعی نئوبروتالیسم ایرانی محسوب می شود . کتابخانه ی پارک شفق با پلان پیچیده و شکسته اش را شاید بتوان جزو گرایشات نئوباروک دهه 70 میلادی قرار داد . مجموعه ی شوشتر ، به لحاظ زیبایی شناسی از الگوی معماری مدرن فاصله گرفته و به نوعی منطق گرایی پست مدرن نزدیک می شود . مجموعه ی دانشگاه جندی شاپور با آثار نئوبروتالیسم نظیر کارهای آلدروسی و جورجو گرسی قابل مقایسه است . کامران دیبا از عناصر معماری ایران نظیر گنبد ، بادگیر ، حیاط ، حوض و رواق نیز استفاده می کند . عناصر سنتی استریلیزه شده به عنوان حجمی موجود ، با حال و هوای متافیزیک در کار داخل می شوند . دیبا به جزئیات ساختمان و آرایش سطوح توجه دارد و جزئیات کارهایش کاملاً هنرمندانه اند । تزئینات پرداخت نشده اند و مصالح که از افکار نئوبرتالیستی رایج در دهه 50 و 60 به هیچ وجه دور نیست .
ادامه دارد ....

دوشنبه، مهر ۲۹، ۱۳۸۷

" قصه ی آتش یک قصه ی قدیمی ست । مال آن زمان که دنیا تاریک بود و شیطان هنوز آسمان پر از ستاره اش را نساخته بود و هیچ کس روی زمین نبود । الا زن و مردی ، زن مردش را گم می کند ، دلتنگ در جستجوی او کورمال کورمال می گردد ، آه می کشد । آه های زن به آسمان می روند و نطفه ی خورشید بسته می شود । حالا زن در روشنایی کمرنگ دنیا بهتر می تواند بگردد । می گردد। می گردد و سرانجام پیدایش می کند । مرد خیره به آب برکه ای تا تصویر خودش را ببیند । زن کنارش می نشیند با او حرف می زند ، روزگار گذشته را به خاطرش می آورد ، اما او انگار نه انگار ، فقط هراز گاهی برمی گشته به چشمان زن نگاه می کرده تا فقط تصویر خودش را ببیند । زن دیگر خسته می شود । دهانش را می بندد । حرف نمی زند । گریه نمی کند آه هایش توی خودش جمع می شوند و یک روز از درون شعله می کشد । گر می گیرد।
این اولین آتش روی زمین است । اولین آتش که اولین مرد دنیا می تواند خودش را با آن گرم کند । "
( کولی کنار آتش ؛ منیرو روانی پور )
مدرسه ی بدون دیوار ؛ الف
مسئله ی لزوم تعمیم مدارس و اهمیت آن در سرنوشت ملل از مسائلی ست که پس از انتشار افکار دموکراسی و پیدایش حکومتهای ملی در جهان، بحث در آن از موراد بدیهی ست । چیزی که امروز نظر ملتهای متمدن را به خود جلب نموده است ، بحث در چگونگی مدارس و طریقه ها و سبکهای جدید در تعلیم و تربیت است । مبدا این توجه پیشرفتهای شگفت انگیز و سریعی ست که در این چند قرن اخیر در تمام شعب و علوم و صنایع پدید آمده مخصوصا در تعلیم وتربیت که از مهم ترین احتیاجات هر ملت زنده است ، آرا و نظریات سودمندی به ظهور پیوسته است ।
" مدرسه ی بدون دیوار" اصطلاحی ست در روانشناسی محیط و به مدارسی اطلاق می شود که در آنها یادگیری مهمتر از آموزش است ।

این مدارس محیطی را فراهم می آورند که در آن ، یادگیری بچه ها موثرتر و لذت بخش تر است । این تحقیق به دنبال بررسی این سوال است که مدرسه بدون دیوار چه تاثیری بر میزان یادگیری دانش آموزان دارد ؟ نحوه ی برخورد با سوال مطرح شده به صورت توصیفی است و بیشتر معرفی شاخصه های این الگوها مدنظر است که قبلا هم وجود داشته است । در این تحقیق ایده های بسیاری معرفی می شوند که خواستار ارا ئه نظر شما خواهند بود । در اینجا به دنبال جواب دادن نیستیم بلکه دامنه ی وسیعی از انتخابها معرفی می شوند چرا که فقط یک راه برای اعتلای مدارس نیست همچنانکه آموزش همه ی بچه ها از یک راه نمی شود । در این مسیر پس ازپرداختن به مبانی آموزش و پرورش نوین به دو موضوع روانشناسی محیط ( با هدف تشخیص منظور از مدرسه ی بدون دیوار ) و روانشناسی یادگیری (با هدف تشخیص منظور از یادگیری ) اشاره می شود و پس از بررسی شاخصه های برنامه ریزی و طراحی کلاس و ... الگوهایی از این نوع مدارس ارائه می شوند که از کشورهای مختلف انتخاب شده اند و هدف ، نشان دادن تنوع این نمونه هاست । پس از ارا ئه ی شاخصه های ارزیابی این الگوها ، در بخش پایانی دو محدودیت جامعه ما که در مرحله ی اجرایی نمودن ایده مدرسه ی بدون دیوار دارای اهمیت است عنوان می شود :

  1. برنامه ریزی آموزشی
  2. معلمان در مدارس بدون دیوار

در نتیجه ، مدارس تجربی به عنوان راهبردی در جهت اجرایی نمودن این ایده پیشنهاد می شود و به موضوع " مدارس جدید ، همسایگی بهتر " به عنوان یکی از مهم ترین گامها در راه رسیدن به الگوهای مدارس باز پرداخته می شود । بنابراین مدرسه ی بدون دیوار یک رویا نیست بلکه می تواند وجود داشته باشد ، اگر آن را و نیز نقش تغییرات را در زندگی خود باور داشته باشیم ।

سه‌شنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۷

چنان گرم هذیان عشقم که آتش به جای عرق از تبم می تراود.

تصمیم دارم در پستهای بعدی پایان نامه ام را از ابندای شکل گیری تا انتهای آن - بی شکلی - مرحله به مرحله برایتان تعریف کنم । امیدوارم کسی بتواند چیزکی از آن یاد بگیرد !!!!!!

پست مدرنیسم - قسمت دوم
نظریات پست مدرنیسم و نقد آن از مدرنیسم در موارد ذیل قابل بررسی ست :
  1. عقلانیت : عقلانیت و به تبع آن علم مداری حوزه ای ست که مورد انتقاد شدید پست مدرنیسم ها قرار می گیرد। پست مدرنیسم ها معتقدند علم و تکنولوژی چنانچه تاریخ قرن بیستم نشان می دهد باعث ترقی تمدن انسانی نمی شود। نیچه فیلسوف آلمانی با مطرح کردن احساس و تقدم آن به عقل ، خرد را زیر سوال می برد
  2. اید ئولوژی : پست مدرنیستها معتقدند به تکثر روایت و جامعه ی کثرت گرا هستند । آنها هیچ ابر روایت و ابر نظریه ای را مطلق و حلال تمامی مشکلات نمی پندارند آنها معتقدند که کلان روایتها باید جای خود را به روایات خرد بدهند । میشل فوکو فیلسوف فرانسوی می گوید : مشکلات محلی محتاج راه حلهای محلی اند ।
  3. وحدت گرایی : مدرنیسم همیشه به دنبال وحدت است چه در اندیشه و چه در هنر । ولی پست مدرنیسم کثرت گرا ست । از نظر پست مدرن امروز همه چیز مجاز است ।
  4. تاریخ : مدرنیسم ها تاریخ را بصورت خطی و معلول ها را به علت وجود علتها می دانند و برای هر علتی در تاریخ دنبال معلولی هستند । اما پست مدرنیستها تاریخ را دستخوش گرایشها و جریانات متداخلی می بینند که نمی توان آنها را تابع یک طرح خطی یا قانون واحد دانست । از نظر آنها در تاریخ هیچ اصل مرکزی که بتواند بر تمام پدیده ها وحدت بخشد وجود ندارد ।
  5. رسانه : از نظر پست مدرن یکی از مشخصات بارز جوامع پیشرفته سیطره رسانه ها می باشد । از نظر انها واقعیات را تنها می توان از روی باز تابها و انعکاس سطحی این آینه ها ( رسانه ها ) توصیف کرد ।
  6. زبان : از نظر فلاسفه و اندیشمندان پست مدرن زبان نقش اساسی و تعیین کننده در طرز تفکر و نوع اندیشه انسان دارد । مارتین هایگر فیلسوف پست مدرن آلمانی می گوید : انسان در زبان زندگی می کند و همچون زبان است । هستی ما از زبان گونه است و ما فقط در زبان زندگی می کنیم । حضور ما در این جهان به زبان وابسته است ।
  7. تکنولوزی :پست مدرنیستها عقیده ی مدرنیستها که باور دارند مشکلات اجتماعی و اقتصادی جوامع بشری حل خواهد شد را زیر سوال می برند । آنها مخالف برخورد ابزاری و تعرضی با تکنولوزی هستند । آنها معتقدند باید ماهیت تکنولوزی را شناخت و نسبت به آن دقیق تر برخورد کرد ।

ادامه دارد .....

دوشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۷

برگشتم ।چند ماهی سرم خیلی شلوغ بود و دلم اجازه ی عرض اندام نداشت ! بعدش هم که خواستم دلی از عزا دربیارم و کمی چرند و پرند بنویسم سایت بلاگر با ماسر لج افتاد। در هر حال برگشتم و امیدوارم حالا حالا ها حرف برای زدن داشته باشم ।
یا حق!

شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۷

نمایشگاه راندو در معماری
مکان : دانشکده ی هنرومعماری - دانشگاه گیلان
زمان :8 تا 12 اردیبهشت1387 / ساعت 10 صبح تا 4 عصر

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۷

معماری هایتک - قسمت دوم
معماران هایتک همگی حداقل بر یک چیز توافق دارند آنها
از واژه ی هایتک متنفرند . جدا از عدم تمایل آنها به محدود شدن در
یک قالب ، به نظر می رسد که سه دلیل عمده برای این کار وجود دارد .
در اوایل دهه ی 1970 هایتک به عنوان وسیله ای برای استفاده از
تکنولوژی های روز در معماری به گونه ای سوءاستفاده گر بود .
شاید در برخی موارد معماری هایتک تبدیل به ملغمه ای از تکنولوژی های
روز در زمینه های گوناگون بود که در جای خود نیز استفاده نمی شدند .
واژه ی هایتک یک کلمه ی مبهم است . مفهوم هایتک در معماری متفاوت
با معنی آن در صنعت است . در صنعت مفهوم هایتک رباتها و مشابه
آنها ست . الکترونیک کامپیوتر ، چیپهای سیلیکون . ولی امروزه در معماری
هایتک یک سبک ویژه ساختمان سازی است .
مشکل دیگر این است که به محض اینکه از کلمه ی سبک استفاده می کنیم
با سومین اعتراض روبرو می شویم . معماران هایتک بریتانیایی از
کلمه ی سبک بیشتر از لغت هایتک متنفرند . در ایالات متحده امریکا واژه ی
هایتک اساساً به سبک برمی گردد اما در بریتانیا معنایی بیش از سبک
دارد که در اینجا تحلیل و نقد مفهوم انگلیسی هایتک در نظر می باشد .
با وجود نیاز به حل این اشکالات برای اختراع یک نام جدید بسیار دیر
شده است زیرا بیشتر علاقمندان به معماری معاصر حداقل مفهوم
عمومی هایتک را می دانند و به نام آن عادت کرده اند .
بنابراین مفهوم واقعی هایتک چیست ؟ می توانیم به آسانی بگوییم که
مصالح مشخصه ی آن فلز و شیشه است . معمولاً صنعتی را به تجسم
می آورد از صنایع پیشرفته بیش از صنعت ساختمان به عنوان منابع مهم
تکنولوژی و تجسمی استفاده می کند .

هایتک به عنوان برچسبی برای ساختمانهایی که در 20 سال اخیر توسط ریچارد راجرز و نورمن فاستر ، نیکلاس گریمشاو و مایکل هاپکینز

طراحی شده اند به کار میرود . نمونه های دیگری از هایتک که کاملاً هایتک
نیستند وجود دارد ولی این چهار نفر رهبران این حرکتند . هایتک در مفهوم
یک جنبش است ولی هیچ کنفرانسی برگزار نمی کند و بیانیه ای ارائه نمی دهد .
بیشتر اعضای آن زمینه تحصیلاتی مشابهی دارند و شخصاً یکدیگر را می شناسند.
آنها در شرکتهای یکدیگر کار کرده اند و زمانی با رقابت ایده هایشان را
مبادله کرده اند .

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۸۷

هندسه ی فرکتال - قسمت دوم
خصیصه های هندسه ی فرکتال
تعادل : تعادل از دیرباز ابزار طراحی بوده است . ساده ترین
شکل تعادل ، تقارن است که در آن یک وجه ترکیب عین
وجه دیگر است . آنگاه تعادل به ریتم می رسد که شی ء در
امتدادیک خط تکرار شود یا حول یک نقطه دوران یابد.
جای شگفتی نیست که تعادل چنین نقش مهمی را در طراحی
ایفا می کند ، چرا که خیلی از طرحها در طبیعت مانند بدن و
همچنین ریتمهای تکرار شونده مانند انگشتان انسان و حتی ساختارهای
ذهنی ما مانند خوبی و بدی ، بالا و پایین و داخل و خارج متقارن هستند .
طراحان که جهان را در آثارشان نمایان می کنند به طور طبیعی به سمت
تقارن و ریتم سوق می بابند .
خود تشابهی : طبیعت از درختان تا کهکشانها ، خود را همچون جریانی از اشکال خود شبیه به نمایش می گذارد . از این رو
خود شبیه بودن را در اشیای طراحی شده توسط ما به واسطه تکامل
تدریجی حواس از جریان خود شبیه طبیعت نشان می دهد . در ریاضی
اصطلاحاتی مثل خود شبیه بودن دارای معانی خاص هستند . اگر ساختار
دچار دگرگونی شود و کل ساختار با یک مقیاس دچار تغییر شود ،
آنگاه خود شبیه است . شکل جدید ممکن است کوچکتر ، بزرگتر ،
دوران یافته یا تبدیل شده باشد اما همچنان شبیه شکل قبل باقی بماند .
خود شبیه بودن به این معناست که تناسبات نسبی بین وجوه شکل
قبل باقی بماند . کوچک کردن یک سند چاپی با دستگاه کپی یک تغییر شکل خود شبیه است .

دوشنبه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۷

با کامران دیبا بیشتر آشنا شوید.-قسمت سوم-
مبانی فکری ونظری : کارهای دیبا در دوره ی 12 ساله فعالیتش
در ایران نمایانگر علاقه ی خاص او به وجوه اجتماعی معماری
یا به تعبیر خود او " معماری انسانی " است. منظور او از
معماری انسانی کار متعهد و سودمند برای جامعه و مردم بود.
علاقه ی بسیار او به طراحی شهری ، شهرسازی و باغ سازی نیز
از همین گرایش فکری سرچشمه گرفته است . در واقع ، او تمایلی به
طراحی بناهای خصوصی نداشت ( تنها کار خصوصی او طراحی منزل
شخصی دوستش پرویز تناولی پیکره ساز بود )و تمامی توجه اش به
طراحی ساختمانهای عمومی و فرهنگی عام المنفعه و مسکن انبوه معطوف
بود که در اغلب آنها نقش ایده ساز و برنامه ریز را هم بازی می کرد.
خود او می گوید :" دلم نمی خواست برای طبقات بالا ویلا طراحی کنم.
در آن هنگام اعتقاد داشتم که معماری ، به خصوص در ایران ، عملاً
فقط در خدمت طبقه ی بورژوا و دولتمندان جامعه است و از طریق
شهرسازی بهتر می توان در جهت برآوردن نیازهای جامعه گام برداشت .
به همین دلیل بود که پس از اتمام تحصیل در رشته ی معماری ، فوق لیسانس
جامعه شناسی گرفتم و در طراحی شهرکلمبیا (بین واشنگتن و بالتیمور )
مشارکت کردم . "
حساسیت های اجتماعی و علاقه ی دیبا به شهرسازی علاوه بر جنبه های
زیبایی شناسی سنتهای معماری شهرسازی ایرانی ، علاقه و احترام به
این سنتها را در او برمی انگیخت، اما بر خلاف حسن فتحی که در مقابل
گرایشهای مدرن ایستاد ، دیبا با قبول مدرنیسم و تجدد ، به جستجوی
سنت گرایی رئالیستی یا واقع گرا برآمد. دیبا با الگوبرداری از مدلهای زندگی
بورژوازی غرب برای جامعه ایرانی مخالف بود و می کوشید پیوندی میان مدرنیسم
و سنتهای ایرانی برقرار کند . او در کتاب معماری اسلامی چیست؟ دیدگاه
خود را در این زمینه توضیح می دهد. به اعتقاد او معماری و شهرسازی
نیویورک و هنگ کنگ نمی توانستند و نمی توانند الگوی معماری و شهر سازی
ایرانی قرار گیرند ، چرا که وسعت زمین ، مناسبات اجتماعی و رابطه ی ایرنی
با خاک و آسمان چنین الگوبرداری هایی را برنمی تابد .

جمعه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۷

مکتب پست مدرنیسم - قسمت اول
پست مدرنیسم و مبانی نظری آن
معنی لغوی پست مدرن: در فارسی به فرامدرن و پسامدرن ترجمه
شده است که منظور شرایط بعد از مدرن و یا مرحله ی تاریخی بعد از مدرن
است.این لغت به پسانوگرایی و مابعد تجدد هم ترجمه شده است ।
پست مدرن چیست ؟ و علل پیدایش آن :
بعضی پست مدرن را دوره ی فراصنعتی تلقی کرده اند ، عده ای نیز
آن را متفاوت از دوره ی مدرن می دانند هر چند که عده ای از فلاسفه
هم آن را مرحله ای از دوران مدرن معرفی کرده اند که نقدی به خود مدرن است ।
ولی از نظر ماهیت تفاوتی با عصر مدرن ندارد.عده ای هم پست مدرن را
پاسخ گوی دوره ی مدرن می دانند بدون آنکه راه حل مشخصی ارا ئه دهد।
پست مدرن نقد مدرنیته در فرآیند تاریخ مدرنیته است و نباید آن را با هر گونه
ضدیت و نقد مدرنیته از مواضع سنتی اشتباه گرفت هدف متفکران پست مدرن
به هیچ وجه بازگشت به دوران ماقبل از مدرن نیست زیرا دوران ماقبل از مدرن
از نگاه پست مدرنها در یک مسئله مشترک است که هر دو به نوعی کلیت و امر
عام و توتالیته قا ئل هستند।منتها توتالیته ماقبل مدرن یک نوع توتالیته مذهبی است
و دوران مدرن عقل جدید است ।
پست مدرنیته تنها به عنوان یک راه آسیب شناختی برای مدرنیته تلقی می شود।
پست مدرنیته با مدرنیته متفاوت است زیرا پست مدرن تشکیک در اصول و مبانی
مدرنیته است بدون اینکه همه شئون و آثار و نتایج آن را رد کند।به عبارت دیگر وضع
پست مدرن وضعی است که در آن مدرنیته با تحقق تمام امکاناتش وجود دارد اما
اعتقاد به آن سست شده است ।
چارلز جنکز در مورد عصر پست مدرن می نویسد : " پست مدرن مشکلات
امروز جوامع مدرن مانند کم بها شدن حیثیت انسان ، بی هویتی ، بحرانهای
فرهنگی ، جنگهای ویرانگر ، خشونت بیش از حد ،کمرنگ شدن روابط
انسانی و بالاخره سیطره تکنولوژی بر زندگی انسان که سبب شرایط عصر
مدرن به وجود آمده است را زیر سوال می برد اما هرگز پاسخی مناسب
برای این معضلات عصر مدرن ارا ئه نمی کند ।
به طور کلی پست مدرنیسم بیشتر از جنبه ی نقد مدرنیسم از آغاز پیدایش
این جهان بینی تاکنون مطرح است لذا پست مدرنیسم ضد جنبش فکری رنسانس ،
ضد عصر روشنگری و خردگرایی که متعاقب آن ، ضد انقلاب کبیر فرانسه ،
کمونیست و هر گونه اید ئولوژی و... فرارویت است ।
اگر چه پست مدرنیسم طرحی مدون و معین و غایات مشخص برای بعد از سنت
ارائه کرد، ولی پست مدرنیسم فاقد این اصول تعیین شده و مرز بندی های دقیق
و روشن است .

چهارشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۷

Kuokkala School

در راستای جمع بندی اصول طراحی مدارس ، با وجود اینکه

همیشه تاکید شده است که نمی توان این اصول را فهرست وار نوشت

و بصورت یک سند قطعی و نتیجه گیری نهایی مورد نظر قرار داد،

بلکه می بایست با توجه به اندیشه های یاد شده و بر اساس نیاز آموزشی

مورد نظر آنها را مشخص کرد ،به یک طرح کلی که در یک نمونه

تحقیقی از NCEF در این زمینه ارا ئه شده می پردازیم .

این تحقیق توسط NCEF در سال 1997به انجام رسیده و یک چهارچوب کلی از

اصول طراحی مدرسه برای متخصصان و دست اندرکاران امر فراهم می سازد .

این چهارچوب شامل استراتژیهای کلی و اولیه طراحی مدرسه تا پرداختن

به اجزای طراحی را شامل می شود .

این موضوع مهم است که بدانیم لازم نیست در مدرسه تمام این خصوصیات را

داشته باشد بلکه برخی از آنها تحت شرایط خاص مدرسه ممکن است مورد نیاز

نباشد . این اصول تنها کمک کننده و اشاره ای است به شرایط مطلوب :

  1. زیاد کردن همکاری و مشارکت در زمینه طراحی و برنامه ریزی مدرسه
  2. ساختن یک برنامه مدیریت امکانات فعال و پویا
  3. طرح مدرسه به عنوان مراکز یادگیری محله ای
  4. طرح برای یادگیری که مستقیما ًدر جامعه بکار برده شود .
  5. بوجود آوردن مدارس کوچکتر
  6. جایگزین کردن سازگاری زمینه در حالی که تنوع طراحی فراهم می شود .
  7. نگاه به خانه به عنوان طرح و الگویی برای مدرسه
  8. طراحی مسیرهای غیریکنواخت و در عین حال نظارت شده (پرهیز از راهروهای مستقیم )
  9. طراحی برای مدارس سالم
  10. دسته کردن محدوده های آموزشی
  11. فراهم آوردن فضاهایی برای استفاده مشترک از منابع
  12. طراحی برای فضاها و گروه های مختلف یادگیری
  13. کوچک در نظر گرفتن اندازه ی کلاس
  14. جمع کردن آموزش مقاطع پایین ( کودکستان ) با مدارس
  15. فراهم آوردن فضایی مانند خانه برای هر یادگیرنده
  16. توجه کردن به معلمان به عنوان متخصصان
  17. فراهم آوردن استودیوهایی برای یادگیری های پروژه ای
  18. تشویق هدایت مدیریتی با مرکززدایی از فضاهای مدیران
  19. بوجود آوردن میدان گاه اجتماعی
  20. فراهم آوردن فضاهایی برای کنفرانس های جامعه
  21. به هم پیوند دادن فضاهای یادگیری ذهنی و فیزیکی
  22. فراهم آوردن فرصتهایی برای فعالیتهای شغلی
  23. فراهم آوردن مراکز خدمات بهداشتی
  24. فراهم آوردن مراکز اطلاعاتی خانواده ها
  25. طراحی فضاها با احترام و در نظر گرفتن نیازهای رشد
  26. زیاد کردن نورپردازی طبیعی در کلاس و مدرسه
  27. طراح ساختمان سالم
  28. بوجود آوردن فضاهای خلوت
  29. طراحی برای سطوح صوتی مناسب
  30. طراحی فضاهای عبوری میان فضاهای داخلی و خارجی
  31. فراهم کردن محیطهای یادگیری متنوع برای یادگیری
  32. جدا کردن بچه ها و عابران از وسایل نقلیه